با وجود همه مشکلات و بیمهریهایی که متوجه صنعت نشر و اهالی کتاب است، این یار دیرینه همچنان از جمله مهمترین شاخصها برای سنجیدن سطح فرهنگیمان به شمار میآید. اما اینکه چرا کتابی که در بازار نشرمان گاه زیر 200 نسخه منتشر میشود همچنان از چنین جایگاهی برخوردار است به نقشی بازمیگردد که از دیرباز در شکل دهی و حتی حفظ تمدن بشری داشته است.
کتاب ابزاری مهم در جهت نظمدهی به ذهن آدمیست و حتی صحیح اندیشیدن را به انسان میآموزد، زبان را منتقل میکند و بیهیچ اغراقی میتوان مدعی شد که بزرگترین معلمیست که از وجودش بهرهمندیم. جالب است که این ویژگی را با چنین میزانی از اثرگذاری در هیچ یک از دیگر رسانههای ارتباط جمعی نمیتوان یافت و قدرت هیچکدام به اندازه کتاب نبوده و نخواهد بود. با این حال مسألهای که گاه نگرانی کارشناسان فرهنگی را بهدنبال داشته این است که وسایل ارتباط جمعی نوین نفوذ غیرقابل کنترلی به زندگی مردم، بویژه نسل جوان پیدا کردهاند و عرصه را برای کتاب تنگ کردهاند.
شبکههای اجتماعی و فضای مجازی بخش قابلتوجهی از زمان کاربران خود را میبلعند، با این حال جالب است بدانید که بخش قابلتوجهی از چیزی که این رسانهها عرضه میکنند کتاب و محتوای آن است. بنابراین بهتر است خیلی هم نگران نباشیم و بدانیم همان طور که کتاب طی سدهها و دهههای مختلف جایگاه خود را در تمدن بشری حفظ کرده حالا هم راهی برای حیات خود پیدا میکند، اگر با دقت بیشتری به اطلاعات مبادله شده در فضای مجازی توجه کنید خواهید دید که بخشی از آثار مکتوب در آن میان کاربران مبادله میشوند، منتهی در شکلی جدید و متناسب با مخاطبان امروز. کتاب خود را در فضای دیجیتال بازسازی کرده و به راهش ادامه داده است. با این حال نمیتوانم منکر این شوم که مطالعه کتاب تنها در شکل سنتی و چاپیاش است که برای روح و روان خوانندهاش آرامش بهدنبال میآورد. با این حال برخلاف برخی دوستان که مخالف انتشار کتاب در قالبهای جدید هستند معتقدم که اتفاقاً این نفوذ روزافزون تکنولوژی منجر به حذف تدریجی آثار نه چندان با ارزش میشود و ناشران ناچار به گزینش بیشتری در انتخاب میان عناوین مختلف برای انتشار به شکل چاپی میشوند.آثار نه چندان فاخر به مرور به فضای مجازی منتقل میشوند که به گمانم این را میتوان رهاوردی از دنیای مدرن برای مخاطبان کتاب دانست.
با اینکه تأکید دارم کتاب برخلاف نگرانی برخی دوستان حذف نشده و راه خود را حتی در انواع جدید تکنولوژی پیدا میکند اما این دلیل نمیشود که مسئولان فرهنگی-آموزشی در انجام مسئولیتهای خود برای گسترش کتابخوانی کوتاهی کنند. رسانهها و نظام آموزشی باید تلاش کنند تا مادران و پدران جوان متوجه ضرورت کتابخوانی برای فرزندانشان شوند، قبول دارم که شرایط اقتصادی سخت شده اما حتی در این اوضاع و احوال هم نباید به خودمان حق حذف کتاب از سبدخرید برای کودکانمان را بدهیم.
در این بین انتظار من بهعنوان یکی از اهالی کتاب از مسئولان نظام آموزشی این است که در دورههای ضمن خدمت و حتی پیش از خدمت معلمان خود سرفصلی برای ضرورت توجه به کتابخوانی بگنجانند، بی شک تا زمانی که معلمان ما اهمیت این مسأله را درک نکرده باشند قادر به تربیت دانشآموزانی پرسشگر و اهل مطالعه نخواهندبود.