English

اقتصاد نشر ایران، گذری بر چالش‌های موجود و رهیافتی برای مواجهه با آن

آرشیو خبر بازدید: 1838 کد مطلب: 5371  

اقتصاد نشر ایران، گذری بر چالش‌های موجود و رهیافتی برای مواجهه با آن

نیایش سرامی/ کارشناس ارشد مدیریت اجرایی
صنعت نشر ایران پر است از پرسش هایی بی پاسخ: چرا در دو دهه گذشته با افزایش عرضه کتاب شاهد کاهش تقاضای آن بوده ایم و علیرغم کاهش تقاضا برای کتاب، تولیدکنندگان (ناشران) بیشتری به عرصه تولید و نشر کتاب روی آورده اند؟ پاسخ به این دست پرسش ها را می توان از مناظر گوناگون از آن میان جامعه شناسی، مدیریت و اقتصاد بررسی کرد. در این نوشتار کوشش بر این است که اجمالاً با تبیین علمی موضوع و پیکربندی آن، ساختاری برای بررسی اقتصاد نشر در کشور دست دهیم.
۱۳۹۸ سه شنبه ۷ آبان ساعت 12:26

 در اوضاع کنونی اقتصاد ایران، به دلیل رکود اقتصادی یعنی کاهش مستمر نرخ رشد و نیز به دلیل افزایش تورم به معنی افزایش مستمر قیمت ها همچنین کاهش ارزش پول ملی، توان خرید کالا و خدمات در جامعه کاهش یافته است. 

این کاهش توان خرید، بر تقاضا در بازار کتاب نیز اثر داشته و به تبع آن بر فروش حجمی و ریالی موسسات انتشاراتی و مراکز فروش کتاب تأثیر گذاشته است. تأثیر حجمی به این دلیل که با همان پول سابق که در سبد خرید کتاب خانواده بوده است حالا تعداد کمتری میتوان خرید کرد و ریالی به این دلیل که به احتمال زیاد مردم محتاتانه تر از پیش دست به خرید کتاب می زنند. چون هزینه های جاری زندگی در بخشهای مصرفی و اساسی افزایش یافته است طبیعی است که مصرف کنندگان نسبت به افزایش قیمت کتاب به عنوان کالایی غیرضروری حساسیت داشته باشند. این سخنی درست است که در شرایط بد اقتصادی، فرهنگ و هنر اولین قربانی و در شرایط بهبود آخرین بهرهمند است. حتی در کشورهای توسعه یافته، به محض اینکه رشد اقتصادی کاهش می یابد، از شمارگان روزنامه ها کاسته می شود. وقتی شما به عنوان فردی از جامعه احساس کنید که اقتصاد میل به انقباض دارد، بر رفتارتان در حوزه مصرف فرهنگی اثر می گذارد. 
 مطالعات اقتصاددانان فرهنگی نشان داده که تقاضا برای کتاب دارای کشش قیمتی و کشش درآمدی است. در وضع کنونی با افزایش تورم، قیمت کتاب بالا رفته و طبیعی است که تقاضا پایین آمده باشد. من اعتقاد دارم که نسبت درصد کاهش تقاضا طی این دوره سه ساله نسبت به درصد افزایش قیمت ها خصوصاً در مقایسه با کالاهای مصرفی بیشتر بوده است.

از سویی دیگر به دلایل پیش گفته توان خرید در جامعه کاهش یافته است. پس از این حیث نیز تقاضا کاهش می یابد. باز بر این اعتقادم که درصد کاهش تقاضا درباره کالایی چون کتاب در قیاس با کالاهای دیگر مصرفی کمتر از درصد کاهش توان خرید مردم بوده است.

با این اوصاف شاخص ها و متغیرهای اقتصادی گویای آنند که از تقاضا و مصرف کتاب، به تبع آن از فروش و سودآوری سازمان های نشر کاسته شده است. اما چه باید کرد. 
مهمترین عوامل کلیدی موثر بر اقتصاد نشر را می توان در چهار شاخه کلی جای داد:
۱ .تأثیر عوامل حاکمیتی و کلان کشور
۲ .تأثیر سیاستگذاری ها و برنامه ریزی های کلان در حوزه نشر 
۳ .تأثیر تکنولوژی بر تغییر سبک زندگی 
۴ .تأثیر تکنولوژی و تغییر سبک زندگی بر نظام تولید و توزیع کتاب

 تأثیر سیاستگذاری ها و برنامه ریزی های کلان در حوزه نشر

وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با سه رویکرد در حوزهی نشر مداخله میکند: حمایتی، نظارتی و ترویجی. در حوزه حمایتی مهم است که دولت یارانه های حوزه نشر را چگونه هزینه کند. شوربختانه یارانه ها ابزاری شده در دست دولتها برای کسب محبوبیت. این یارانه ها به جای آنکه زیرساختها را نشانه بگیرند، میان ذینفعان صنایع توزیع می شوند. دولتها برای آنکه برای خود محبوبیت بخرند، خود را زیر بار سنگین هزینه های ناشی از تأمین یارانه ها و اعمال حمایتها می برند. از سویی دیگر طبیعی است که وقتی عادت به برخورداری از حمایت پدید آید، میل به کار برای تولید و توزیع با ویژگیهای خلاقانه کمتر می شود.

تأثیر تکنولوژی بر تغییر سبک زندگی
یکی از تعاریف رایج برای برشمردن کنش یا رفتاری به عنوان فرهنگ، مطالعه میزان رایج بودن آن کنش در میان مردم یک جامعه است. به میزانی که یک کنش اجتماعی در گروهی از مردم و افراد اجتماع رایج باشد، می توان از کیفیت و کمیت فرهنگ مرتبط با آن کنش در میان مردم یک جامعه سخن گفت. مثلاً در حوزه فرهنگ کتابخوانی، به میزانی که فرهنگ کتابخوانی یا مطالعه، عمومی باشد، یعنی هم در میان تعداد بیشتری از افراد جامعه رواج داشته و هم برای این افراد درونی شده باشد، می توان از قوت این فرهنگ، سخن گفت. نگاهی به آمارهای مربوط به سرانه مطالعه در کشور، حاکی از پایین بودن چشمگیر این سرانه در میان ایرانیان نسبت به دیگر گونه های مصرف فرهنگی است.
 تازه ترین آمار از سرانه مطالعه مربوط است به طرح آمارگیری از فرهنگ رفتاری خانوارهای ایرانی در نقاط شهری و روستایی که برای افراد پانزده سال به بالا توسط مرکز آمار ایران انجام شده است. بر اساس یافته های این طرح،حدود ۵۸ درصد افراد باسواد پانزده سال به بالا مطالعه کتاب غیردرسی داشته اند و مطالعه کتاب غیردرسی افراد پانزده سال به بالا در یک ماه ۴ ساعت و ۳۱ دقیقه (روزانه ۹ دقیقه) است. مطابق با این آمارها سرانه تماشای برنامه های سیمای جمهوری اسلامی ایران توسط افراد پانزده سال به بالا، ۴ ساعت و ۵۲ دقیقه در روز بوده است و ایرانیان پانزده سال به بالا روزانه ۱ ساعت و ۴ دقیقه در شبکه های اجتماعی وقت می گذراند.
 صرفنظر از نقدهایی که می توان بر این پیمایشها داشت (از جمله آنکه آنها درباره مصرف فرهنگی جمعیت کمتر از پانزده سال حرفی ندارند.) این آمارها گویای آنند که مطالعه کتاب در قیاس با دیگر مصارف فرهنگی ایرانیان بسیار ناچیز است. 
 نظام تربیتی کنکورمحور، تسلط شبکه های اجتماعی نوپدید بر زندگی افراد، سبک تازه زندگی همچنین نبود 
سیاست مشخص برای مصرف فرهنگی در حوزه کتاب مزید بر علت شدند و وضع موجود را رقم زدند. جز اینها نباید تحولات جهانی را از نظر دور داشت. پیمایش گوگل آشکار می سازد که هم اکنون ۹۰ درصد از تعاملات ما با رسانه ها به کمک صفحه نمایش ها تسهیل می شود: گوشی هوشمند، تبلت، لپتاپ و صفحه نمایشهای تلویزیونی. صفحه نمایشها در زندگی ما با اهمیت تر می شوند به حدی که بیش از ۴ ساعت از اوقات فراقت خود را در استفاده همزمان و پشت سرهم از چندین صفحه نمایش می گذرانیم.

تأثیر تکنولوژی و تغییر سبک زندگی بر نظام تولید و توزیع کتاب امروزه صنایع مختلف همچون تولیدی ها، رسانه های خبری و خرده فروشی های سنتی یا در بحران هستند یا در مرزبحران به سر می برند.

جهانی شدن، اینترنت و تکنولوژی دارد به شدت به آنها ضربه می زند. تجارت الکترونیک مدلهای کسب و کار را تغییر داده است، مثلاً سبب شده تا خرده فروشها (کتابفروشی ها) و عمده فروشها (مراکز توزیع کتاب) از زنجیره تأمین کالا حذف شوند. همین حالا بخش قابل توجهی از فروش کتاب توسط وبگاه های اینترنتی انجام می شود.

باید بپذیریم که دوران رونق کتابفروشی های کوچک و منطقه ای گذشته است. در عصر RFIDها و تکنولوژی NFC و بیکن که جریان خرید و فروش کالا را تسهیل کرده اند، عرضه و تقاضا تغییراتی قابل توجه داشته است. مثلاً بیکنها این امکان را به خرده فروشان می دهند که بر اساس موقعیت مکانی مشتریان، پیشنهادهایی 
سفارشی شده به گوشی های هوشمند آنان بفرستند. وقتی خرده فروشان داده های رفتاری غنی تری درباره مشتریان (برای مثال از خریدهای گذشته) داشته باشند، پیشنهادها می تواند شخصی سازی شده تر باشند و احتمال خرید را افزایش دهند.

در زمانه اتصال مشتریان به کمک شبکه های اجتماعی آنها با هم در ارتباطند و درباره برندها و شرکتها همچنین کالاها به راحتی گفتگو می کنند.

در طی این سالها تحولات اجتماعی و اقتصادی مالها را جایگزین فروشگاه های کوچک محلی کرده است و این فروشگاههای مدرن اند که سهم بازارها را در حوزه خرده فروشی می ربایند.
 با توجه به آنچه که گفته شد تکنولوژی طی یک دهه گذشته هم فرصتهای تازهای پیش روی ناشران و کتابفروشان نهاده و هم تهدیدهایی را برای آنان رقم زده است اما شوربختانه رفتار بیشتر کارگزاران نشر ایران با کتاب نسبت به بیست سال پیش تغییر خاصی نکرده است و به همان مکانیزم و روش پیشین کتابهای خود را تولید و عرضه می کنند. جامعه امروز ما نیازمند خدمات تخصصی است و با رشد تخصص ها در جامعه، مشاغل تخصصی تر شده اند از این رو برای تطابق با وضع موجود، ناشران و کتابفروشی ها باید به متخصصان رجوع کنند تا به این شکل از منابع در اختیار، بهینه تر استفاده شود.
 


اخبار مرتبط با این خبر


نام :  
پست الکترونیکی :  
نظر شما :