مدتهاست که چاپ وانتشار کتاب، کسب وکاری پرآوازه است . پرفروش ها هزينه کردند تا به شهرت دست پيدا کنند و این نویسندگان متعلق به طبقه متوسط بودند - به اصطلاح فهرست میانی - که ناشران اميد داشتند ، بتوانند آثار بعدی آنها را به آثار  پرفروشي تبديل کنند. اما در سالهای اخیر کاهش  فروش اين آثار، نگرانی زيادي را در بین ناشران و نمایندگان آنها ايجاد کرده است که چگونه با از بين رفتن ماهيت يک کسب و کار، موفقيت هاي هاي جديدي ايجاد مي شود؟

کارولین ریدی ، مدیر عامل Simon & Schuster ، در طي جلسه اي درمورد نتایج سه ماهه دوم این شرکت ، به سوددهي  کتاب های فهرست مياني به عنوان بزرگترین چالش پیش روی همه ناشران ، اشاره کرد.

با وجود اينکه ماهیت اقتصاد، محور چاپ در سالهای اخیر تغییري نيافته، اما ماهیت اهداف تغيير کرده است. با توجه به تعدادی از عوامل به هم پيچيده اي - از جمله کوچکتر شدن اندازه بازار خرده فروشی و افزایش رقابت در برنامه هايي که از  تلويزيون پخش مي شود- چاپ  کتاب مورد توجه قرار گرفت، چون شمار کمي از  عناوین پرفروش کلان ، شروع به سفارش سهم بيشتري از فروش خود کردند.

طبق گزارش NPD BookScan ، که حدود 80٪ از فروش کتاب های چاپی را ثبت مي کند ، فروش 100 عنوان کتاب پرفروش بزرگسالان در سال 2018 در مقایسه با سال 2017 ، 23٪ افزایش یافته است. ساير عناویني که در زیر رده های برتر قرار گرفتند،  سقوط کرده اند و یا ثابت مانده اند. در یک دوره زماني 52 هفته ای تا 5 اکتبر 2019 ، فروش 100 کتاب برتر در مقایسه با همين دوه زماني در سال 2018 ، 6 درصد افزایش یافت ، در حالی که باز هم ، فروش ساير کتابهاي دیگر برتر شد و یا ثابت ماند.  روی هم رفته  فروش 100 کتاب چاپی پرفروش طی یک دوره تقريبا دو ساله، 30٪ افزایش یافت ، در حالی که فروش کتابهايي که بين رتبه  101 تا 10000 قرار داشتند ، 16 درصد افت پيدا کرد. کتابهایی که در رده های زیر 10000 قرار داشتند، ثابت ماندند.

کریستن مک لین ، مدیر اجرایی توسعه کسب و کار NPD Book خاطرنشان کرد: رشد فروش کتابهاي پرفروش برتر در سال 2018 ، تا حدودی مدیون موفقیت بزرگ کتابهای سیاسی است. با این حال ، با کاهش فروش کتاب های سیاسی در سال 2019 ، 100 عنوان کتاب موفق در زمينه بزرگسالان،  هنوز خوانندگان بیشتری دارند و 6 درصدی نسبت به سال گذشته ، فروش بيشتري داشته اند.

علت گسترش فاصله بین برترين ها و ساير کتابها ، موفقیت پی در پی آنهاست. بنابراین ، بسیاری از افراد در کمال ناباوري، از خودشان مي پرسند که چه کاری می توانند انجام دهند تا فروشندگان اميدواري که امروز فروش کمي دارند را به  به پرفروش های فردا تبدیل کنند؟

چرخه ای که این سیستم را ایجاد می کند یک چرخش ناامید کننده است. مک لین توضیح داد: "کتاب های برتر - که اغلب آنها بیشترین موفقيت را بدست آوردند - به سرمایه و منابع جدی نیاز دارند تا به رده هاي بالاتر دست يابند." وی افزود ، ناشران "برای بازگشت مبالغي که روي گران ترين آثارشان، سرمايه گذاري کردند،  تحت فشار جدی قرار دارند". وی ادامه داد: وضعيت موجود  ، "ازطريق وارد شدن کتابها به  قفسه هاي کتاب خرده فروشان در اين بازار انبوه و شلوغ، بهتر مي شود. برای این نوع فروشگاه ها،  كتاب های بزرگ از شرايط بهتري برخوردارند.

يک ناشر بزرگ معتقد است كه ناشران تا حدودی در ایجاد فاصله بین فروشندگان برتر و رده پايين،  نقش داشته اند. با معرفي روش هاي مختلف تبليغات کتابهاي پرفروش در رسانه های اجتماعی،  ناشران معمولاً منابع بیشتری براي حفظ موفقيت کتابهاي خود در اختيار دارند.  با توجه به اینکه این کتابها سهم زيادي از بازار را به خود اختصاص مي دهند ، عناوین دیگر در حال يافتن مخاطب خود هستند.

یکی از5  ویراستاران بزرگ متخصص در زمينه داستان های تجاری و ادبی، در مورد گروه تخصصي خود معتقد است: "قبلاً کتاب های زيادي وجود داشته اند که 40000-50000 نسخه از آنها به فروش مي رسيد. اکنون کمتر از 10000 نسخه مي فروشند. نمی توان گفت که این یک بزم است یا یک قحطی "

کتابهايي که از اين قحطی رنج می برند ، کتابهاي ليست مياني هستند. از قضا ، اگر از بیشتر ویراستاران یا نمایندگان ادبی بخواهيد که این اصطلاح را تعریف کنند ، بعید است که پاسخی خاصي دریافت کنید. بعنوان مثال کمتر کسی می تواند بگوید که چند کتاب بايد فروخت تا در لیست میاني قرار داده شود. تنها چیزی که همه در مورد آن موافق هستند،  ماهيت منفی این اصطلاح است.

يک نماينده ادبي گفت: شما می خواهید دارنده اولین اثر ادبي یا اثري پرفروش باشید. شما نمی خواهید در رده وسط قرار بگيريد. "ليست میانی مانند طبقه متوسط است. این گروه است که تحت فشار قرار مي گيرد. مورد حمايت ناشران نيستند. به عنوان [نویسنده] پاداشي دریافت نمی کنند. آنها مورد توجه داوران قرار ندارند. همه می خواهند از ليست میانی جدا شوند. "

فرد دیگری از 5 ويراستار معروف مي گويد: ليست مياني،  شخص را تحت فشار قرار مي دهد ، زیرا هیچ کس تا به حال  کتابی را منتشر نکرده است  که در ليست مياني قرار گيرد". "ناشران به این امید زندگی می کنند که معرفي کتاب بعدی شان، موفقيت آميز باشد.

یکی دیگر از ویرایشگران ، که به موفقيت هاي  کوچکتر و متوسط خود احترام می گذارد ، همين نظر را دارد: "لیست مياني، اصطلاحی نیست که من هميشه از آن استفاده کنم. چاپ کتاب، کسب و کاري است که بر پايه اميد، استوار است اما من می دانم که وجود دارد. " "شما باید تصور کنید که این کتاب راه خود را خواهد يافت ، چه واقع بینانه باشد یا نباشد".

برای یک نماینده ادبی که داراي شرکت بزرگي است ، دردسرهای لیست میانی بسیار اهميت دارد. وی گفت: " از جوانب بسياري ، اين دردسرها، ماجرای تجارت ماست" ، وی در مورد  مسئله " چالش معرفي نویسندگان و حفظ شغل آنها اینگونه توضيح داد: "با استناد به این واقعیت که آثار نویسندگان اصلی امروز با سرعت و شتاب بیشتری چاپ می شوند". او احساس می کند که این گروه کمیاب اکنون مقدار زیادی از منابع محدود را بدست می آورند: پیشرفت های بزرگتر ، خرده فروشان کمتر؛ فضاي کمتر؛ و وقت و توجه بيشتر ناشران. وی افزود: "هرچه نویسندگان بزرگتری از یك خانه، آثارشان را چاپ كنند ، بیشتر از همه نویسندگان دیگر فاصله مي گيرند. ."

وی احساس می کند که تغيير سليقه  مشتری به ناشري ديگر،  اغلب اوقات تنها راه او برای ایجاد هیجان در مورد (و گرفتن منابع برای) کتاب جدید یک نویسنده با فروش متوسط است. وی سپس افزود ، "ما به دنبال همه راه  حل های این مشکل هستیم".

نگراني وي چيست؟ چگونه اين نويسندگان در بازار باقي مي مانند.

وي گفت: "شکی نیست که حفظ موقعيت شغلي يک نویسنده متعلق به فهرست میانی ، سخت تر شده است." "شما قبلاً قادر بودید در مجلات شغلی پر هياهو داشته باشید، اما آن بازار تا حد زیادی از بین رفته است. بازار داستان های کوتاه از بین رفته است. بنابراین فشارهای خارجی نیز وجود دارد.

برای استیو زاخاریوس ، رئیس انتشارات کنزینگتون ، حد وسط واقعاً از بين رفته است. وی گفت: "اعداد چنان فشرده شده اند و چنان کاهش یافته اند که اصطلاح لیست میانی دیگر واقعاً کاربردی ندارد." "اکنون واقعا شما جزء پرفروش ترین ها و پرفروش ها و هر چيز ديگر هستید."