English

آیا مافیای نشر فقط یک سوءتفاهم است؟

آرشیو خبر بازدید: 1297 کد مطلب: 6095  

آیا مافیای نشر فقط یک سوءتفاهم است؟

حمیدرضا_شعبانی مدیر نشر_دف/ماهنامه تجربه
چندی است اگر دوستان جوان‏‌تر حوزه نشر و كتاب از من بپرسند كه آیا واقعاً مافیای نشر در ایران وجود دارد یا خیر؟ پاسخ من به‏‌روشنی مثبت است.
۱۴۰۰ دوشنبه ۱۱ بهمن ساعت 13:14

 

 شناخت عناصر و رفتار اين شبكه پيچيده در حوزه شغل كتاب ممتنع است، زيرا به مرور زمان توانسته مانند يك بافت هم‏بند در جزءجزء اندام و دستگاه‏‌های صنف كتاب و حتی رسته‏‌های شغلی و مديريتی متعدد و مرتبط با كار كتاب رسوخ و نفوذ كافی پيدا كند و كاركرد مشخص آن اين است كه حجم اصلی سرمايه و منابع اين بازار را تنها به نفع تعداد افرادی معدود و انگشت‏‌شمار هدايت كند. بديهی است چنين شرايطی فرصت بروز استعدادهای جوان را دشوار و مخاطره هرگونه سرمايه‏‌گذاري افراد تازه‏‌نفس و با انگيزه را با شكست تحقيرآميز و حذف پرشتاب توأم می‌كند.

 

 

 

 

اخيراً گزارشی از تخصيص كاغذ يارانه‏‌ای (با ارز دولتی) در بازه زمانی ۱۸/۴/۹۸ تا ۲۶/۱۲/۹۹ (به‏‌مدت ٢٠ ماه، يعني دوره اوج بحران و ركود اقتصادی كشور به دو دليل پاندمی كرونا و شوك‏‌های مهیب تورمی ناشی از تأثير تحريم‏‌های بين‏‌المللی) منتشر شد كه در آن فهرست ناشران دولتی و بخش خصوصی بهرهمند از مواهب و امتيازات رانتی به چشم آمدند. البته تحليل اين فهرست به يك دليل مشخص كه حجم كلی تقاضای كاغذ سوبسيدی ناشران تنها در اختيار خود ايشان و كميسيون مربوطه مكتوم است و فقط بخش نهایی شده يا استفاده شده منتشر گرديده، تحليلی با دقت قطعی نخواهد بود. اما با روش تخمين و يك پرسوجو از جامعه كوچك آماری، حدود ٩ درصد از تقاضای اين ناشران مورد اجابت كميسيون مربوطه قرار گرفته.

 

 

يعنی اگر مثلا ناشری در طول این دوره (از زمان شروع تخصيص كاغذ يارانه‏‌ای) في‏‌المثل درخواست پنج‏‌هزار بند كاغذ را در سامانه ثبت كرده باشد، حدود ٩ درصد، يعنی ۴۵٠ بند كاغذ به او اختصاص داده شده است...

 

 

اکنون بايد پرسيد كه آیا اين قاعده اجابت تقريبی و مرحله‏‌ای ٩ درصد از حجم كلی مورد تقاضای ناشران، در همه موارد به يكسان رعايت شده يا خير؟

 

 

برای اين‏كه ابعاد اين اعداد و ارقام را شفاف‏تر كنيم، يك عنوان كتاب (به‏‌طور متوسط) ٣٠٠ صفحه‏‌اي در تيراژ ١٠٠٠ نسخه، جمعا به ٢٠ بند كاغذ مصرفی نياز دارد. ناشری كه از سوبسيد ٢۴ هزار بند برخوردار بوده، بدين معناست كه بهطور ميانگين ١٢٠٠ عنوان كتاب ٣٠٠ صفحه‏‌ای در تيراژ ١٠٠٠ نسخه را طي ٢٠ ماه، يعنی از قرار هر ماه ۶۰ عنوان و روزانه دو عنوان كتاب، به چاپ رسانده؟

 

 

اگرچه ممكن است اين اعداد و ارقام محل مكث و موشكافی باشند، اما پرسش روشن اين است كه تسهيم كاغذ سوبسیدی شامل تصويب تقريبی ٩ درصد از تقاضای ناشران، برای همه به يكسان صورت پذيرفته؟

 

پاسخ این است که برای همه‏‌ی ما، اين بحث جز ملال، دست‏‌آوردی ندارد!

 

اگر فرض كنيم بخش عمده‏‌ی منابع صنف نشر بهجای سازوكار طبيعی بازار، به مقادير معين از ثروت ملی يا بودجه دولتی متكی باشد، اقتصاد اين حرفه مانند ساير صنايع وابسته، در چارچوب همان مقادير محدود خواهد شد و هرگز فرصت توسعه نخواهد يافت. در اين شرايط، مناسبات صنفی شکل تازهای به خود مي‏‌گيرد و اعضای صنف لزومی به پشتیبانی و همبستگی از نیروی کار سالم در درون خود نمي‏‌بينند.

 

اين شبكه كه طی سال‏‌ها تشكيل شده و هارمونی خود را یافته، مانند يك اركستر سمفونیک حرفه‌ای بسيارهوشمند و هوشيار عمل مي‏‌كند، چنانكه حتی کوچکترين اعضای صنف را كه ممكن است ساز ناكوكی بزنند با مهارت شناسايی كرده، از دامنه حضور و نفوذ در ميادين تصميم‏‌ساز دور نگه مي‏‌دارند.

 

 

امروز هم مثل همیشه، حذف سريع هرگونه سوبسيد از چرخه انتفاع نشر و بازگشت به نقش فرهنگی، مبتنی بر سازوكار طبيعی بازار، آزادی مطلق ناشران و اختيار عمل کامل توليد، يك ضروت است. رانت، مي‏‌تواند هر مؤسسه فرهنگی را به يك هيولای اقتصادی ضدفرهنگ بدل كند. همچنين مي‏‌تواند هيولاهایی را گردهم جمع كند كه از كشتن و بلعيدن همكاران كوچك خود و فربه‏‌تر شدن، ابايی نداشته باشند.

 

 

البته صنعت كتاب در ايران هنوز هم به بخش‏‌هايی مُنزه (چه در توليد، توزيع و يا كتابفروشي‏‌های مستقل) در درون خود می‌بالد.

 

 

ای کاش همهی ما بتوانیم به سمت تبدیل شدن به چنین موسسه‏‌هایی حرکت کنیم. موسسههایی كه اگرچه به لحاظ اقتصادی جزو مؤسسات كوچك تا متوسط دسته‏‌بندی مي‏‌شوند، ولی نفس‏‌های گرم و قدم‌های شمرده‏‌شان، اميدبخش دوره‏‌های روشن آينده است. يكی از آن‏ها ناشری است كه هميشه در شناسنامه كتاب‏‌هايش، خطاب به مردم و با صدای بلند مي‏‌نويسد:

 

 

«ما، از كاغذ يارانه‏‌ای استفاده نمي‏‌كنيم!».

 


اخبار مرتبط با این خبر
ردیفتیترتاریخ
1 آیا مافیای نشر فقط یک سوءتفاهم است؟ ۱۴۰۰ دوشنبه ۱۱ بهمن


علیزاده : بادرود. مطالب جالبی را توجه و منتشر می‌کنید. خداقوت. موضوع رانت در حوزه نشر جدید نیست! در همه بخشهای کتاب از کتاب سال تا توزیع کاغذ و خرید کتاب مشهود است! در این خصوص توزیع منصفانه کاغذ دقیق اشاره کردید. موضوعی که بنده مکرر با معاون وزیر و ریسس خانه کتاب و ... با مستتدات بحص نمودم ولی خب کسی اگر بخواهد نشنود نمیتوانی کاری بکنی! متاسفانه صنف نشر ما هم درک و توان و اراه صنفی کافی را ندارد شاید از همین روند هم برخی در صنف نفع می‌برند که دنیال این قضایا نیستند. فعلا رفتار و عملکرد ضعیف شائبه رانت و زدوبند را تقویت می‌کند! بررسی آمار گیرندگان کاغذ دولتی بیانگر این است. شما در فهرست اعلامی ببینید چه تعداد نهاد وابسته دولتی که بودجه دولتی دارند از سهمیه دولتی بهره مند میشوند. در حالی که در اصول و قوانین حاکمیت شرکتی این هم خلاف است و هم نادرست! یک نهاد از دو آبشخور دارد از رانت سا تخفیفات بهره مند میشود. نهادی که در ردیف بودجه از بودجه و پول ملت بهره مند میشود به آن هم دوباره از محل بودجه دولتی کاغذ یارانه ای میدهند! حوزه علمیه. دانشگاهها و دیگر نهادها در فهرست این رانتها هستند.
نظر شما
نام :
پست الکترونیکی :
نظر شما :