درادامه گفتگوی اختصاصی با محمودرضابرازش مدیر کل دفترامور چاپ وزارت فرهنگ وارشاداسلامی که بمناسبت روز صنعت چاپ انجام شده است،اینک بخش دوم این مصاحبه را ملاحظه می فرمایید.
- یک عادتی که تقریباً بین همهی مدیران کل دفتر امور چاپ مرسوم است، این است که کارگروههایی و کمیسیونهایی تشکیل میشوند برای مشورت دادن و ارائه راهکار، حالا اسمش متفاوت است. در یک دوره میشود شورای سیاستگذاری ، در یک دورهای میشود کارگروه، در یک دورهای میشود کمیسیون. در دورهی شما هم شاهد این کارگروهها و کمیسیونها بودیم، اما بعد از یک مدتی دیدیم که دیگر اثری از اینها نیست. آیا این کارگروهها کاملاً منتفی شدند یا اینکه حسب مورد کارگروهها تشکیل میشوند و به شما مشورت میدهند؟
* شاید هریک از دوستانی که تکیه بر این جایگاه میزنند سعی بر این دارند که ببینند چقدر میتوانند از این کارشناسان صنوف کمک بگیرند. درست است که هر دوره اسمش تغییر میکند؛ یک دوره کمیته و یک دوره کارگروه، هرکسی طرح نو و اسمی نو میگذارد ولی به هر حال کسانی که دعوت میشوند همان روسای صنوف و نمایندههای صنوف هستند. نکتهای که هست؛ بعضی از بخشها اجرایی هستند و نباید از آنها انتظار ایده و طرح داشته باشیم. در حالت اجرایی هست که میتوانند درمانگر باشند، در غیر اینصورت مطرح کردن دردها و مشکلات به تنهایی باری از دوش بخشها برنمیدارد. مشکلات این صنعت هم تا حد زیادی برای همهی ما واضح و مبرهن است. اینکه ما درمانی برای این دردها پیدا کنیم مهم است. طبعاً بنا به شئونات، همانطور که عرض کردم دوستانی که بر سرکار میآیند این کارگروهها و کمیسیونها را تشکیل میدهند ولی در آخر سرجمع میبینند که فقط تعدادی هستند که میتوانند درمانگر باشند، باقی فقط به مطرح کردن دردها و مشکلات بسنده میکنند، ما هم در پی این هستیم که درمانگری برای این صنعت باشیم و در حال حاضر از کسانی که هستند مشورت میگیریم.
- همیشه از اتحادیهها و تشکلها به عنوان بازوی دولت نام برده میشود و دولت سعی میکند از ظرفیتهای آنها استفاده کند، شما از این ظرفیتها استفاده کردید و فکر میکنید که باتوجه به این اختلافات که متأسفانه بخصوص در اتحادیههای تهران وجود دارد و این ازهمگسیختگی که بین اتحادیههای کل کشور وجود دارد، اساساً میتوان انتظار کمک (چه به لحاظ فکری، چه به لحاظ اجرایی) از این اتحادیهها داشت؟
* به نظر من نکتهای که وجود دارد این است که ابتدا به ساکن حد و حدود و چارچوب ساختار و بدنهی اتحادیهها را بررسی کنیم، انتظارات و وظایف را مشخص کنیم و ببینیم آیا اینها با هم تطبیق دارند.
در حال حاضر وظیفه بعضی از اتحادیهها دادن مجوز کسب است. تعدادی از آنها مقداری هم مواد اولیه وارد میکنند که این کار را تعاونیهایشان انجام میدهند. درواقع نه تنها برای اتحادیههای چاپ، بلکه برای تمامی صنوف باید تعریفی وجود داشته باشد و میزان قدرت آنها و اشرافشان روی مسائل موجود به چه اندازهای است؟
ابتدا باید یک تعریف اولیهای وجود داشته باشد، در ادامه مسیر بررسی کنیم چقدر ابزار دارند و چقدر میتوانند ارتقا امکانات داشته باشند. درواقع متأسفانه چه اتحادیهها و چه تعاونیها، انسجام تشکیلاتی و مدیریتی را ندارند که بتوانند به حد کلان پا به عرصه بگذارند. برای مثال شرکت تعاونی ناشران خراسان که در کشور به لحاظ امکانات بسیار بینظیر است، شرکتی در بهترین جای شهر با چند هزار متر انبار استاندارد که کار این شرکت تعاونی تهیه و توزیع کاغذ بوده است، ولی در حال حاضر رو به تحلیل است. چون کاغذی نیست که توزیع کنند. شبیه به این تعاونی، شرکت تعاونی ناشران قم، شرکت تعاونی ناشران تهران.
مشهد در سال 2017 پایتخت فرهنگی جهان اسلام انتخاب شد. بنده بیش از یک دهه است که عضو انجمن ناشران خراسان هستم. جلسهای گذاشتیم برای این منظور که مسئولین فرهنگی استان خراسان برنامهشان برای سال 2017 چیست؟ چه سهمی را تعاونی ناشران میتوانند انجام دهند؟ ولی هنوز جوابی نگرفتهایم. درواقع بعضیها امکانات دارند ولی باز هم رو به تحلیل گذاشتهاند. پس ما باید یک تعریفی داشته باشیم، بنابراین مثلاً اگر یک تعاونی در دورهای کار تهیه مواد اولیه را داشته است، در حال نیاز به تشکیلاتی ندارد. یا حتی برای تعاونیها بنا به تغییرات در شرایط موجود، تعریف مأموریت جدیدی برای آنها داشته باشیم. مشکلی که در صنوف فرهنگی هست اینست که نمیشود پروانهای که از ارشاد میگیرند، پروانه صنفی هم بگیرند و هرساله هزینهای برای پروانه صنفی پرداخت کنند.
- پس شما اینجا ایراد را در ساختار اتحادیه میدانید؟
* ساختار و تعریف کل کشور برای اتحادیهها ایراد دارد و اتحادیهها با این سازوکار نمیتوانند اصلاً این کارها را انجام دهند. دیروز در جلسهای بحثی مطرح شد که آیا مثلاً پروانههای نشر و اتحادیههای سراسر کشور داریم، خوب اتحادیه نشری وجود ندارد در کشور، بعد گفتند درست کنند. خب سوال من براین شد که به فرض اتحادیهی ناشران در یک شهری ایجاد شود بخواهد پروانه نشر صادر کند، پروانه نشر مجانی؟ این تشکیلاتش را چه طوری اداره کند، هم نیاز به جا دارد، هم کارمند میخواهد و ... ما یک جایی میگوییم خصوصی، ولی خدمات را رایگان انجام دهد. خب اینکه با هم تناقض دارد. درضمن خیلی از کارهای دولتی که میخواهیم واگذار کنیم چون اقتصادمان، اقتصاد نفتی هست، نمیتوانیم از این مسئله دل بکنیم و صنوف هم آنقدر درآمد ندارند. الان اتحادیههای چاپ بزرگ ما هم واقعاً خودشان را به این سادگی نمیتوانند بگردانند. چرا؟ چون چاپخانههای بزرگ میگویند ما صنعتی هستیم به اتحادیه کار نداریم. چاپخانههای کوچک هم چقدر مگر میتوانند حق عضویت بدهند. نسبت بین درآمد و هزینه با هم منطقی نیست. برای همین بجز اتحادیه تهران، بقیه اتحادیهها در دخل و خرج مشکل دارند. اتحادیه نمیتواند دخل و خرج بکند ما در تهران 3 اتحادیه داریم. تازه علاوه بر اتحادیهها، انجمن هم داریم.
- ما دو تعریف از اتحادیه داریم، یک تعریف رسمی که اتاق اصناف یک سری وظیفه معین کرده، یک تعریف عرفی داریم یعنی یک ظرفیتهایی در عرف میشود از اتحادیه انتظار داشت که بعضاً میبینید یک سری از اتحادیهها خارج از آن وظایف قانونیشان و خیلی فراتر از آن چیزهایی که قانون از آنها خواسته عمل میکنند و درواقع فراقانونی عمل میکنند. آیا فکر نمیکنید این تفاوت ناشی از حضور افراد قدرتمند و تصمیمگیر و بزرگانی است که در آن اتحادیهها هستند؟
* درست است مطمئناً شخصیت فردی بر عملکرد فرد، صندلی یا اتحادیه بیتأثیر نیست. ما باید به این موضوع توجه کنیم که سازوکار انتخاب و وظایفی که به شخص میسپاریم خیلی متفاوت نباشد. طبق مطالعهای که درمورد کشور سوئیس داشتم. رئیس جمهوری سوئیس به صورت شورای ریاست جمهوری و طبق نظام انتخاباتی خاصی انتخاب میشود. طی صد سال گذشته در سوئیس 85 نفر به عنوان رئیس جمهور آمدند و رفتند ولی ما اصلاً شاهد تلاطم در سیستم مدیریتی این کشور نبودیم. به این دلیل که سیستم انتخابشان و شرح وظایفی که برای آن شخص گذاشتهاند و عوامل کنترلی طوری بوده است که از این مشکل جلوگیری شده است.
- الان ما داریم در شرایط ایران نگاه میکنیم و شرایط موجود را داریم. یک ایرادی که شاید از طرف اتحادیهها مطرح میشود اینست که دولت به ما اعتماد نمیکند و تفویض اختیار به ما نمیکند به همین خاطر ساختار ما هم یک ساختار سنتی مانده و نتوانستیم خودمان را ارتقا بدهیم. اگر چنانچه این اتفاق از طرف دولت بیافتد و این تفویض اختیار حتی در حد اندک هم باشد، متناسب با تفویض اختیار خودمان را ارتقا میدهیم.
* این موضوع دوطرفه است. هفته پیش بنده میزبان رؤسای اتحادیه بودم. در جلسه همین موضوع مطرح شد که دولت در کارهای ما دخالت نکند درصورتیکه خودشان هم با ما کنار نمیآیند.
تا وقتی که ما نتوانیم مشکلات را بین خود حل کنیم به یک تعامل دوطرفه برسیم، نمیشود انتظار دیگری داشته باشیم. درحقیقت اگر انسجام اتحادیهها بیشتر شده و توانایی بیشتری از خودشان نشان دهند، دولت هم متقابلاً این اختیار را به آنها میدهد. آقای رئیس جمهور هم در مصاحبهای که به مناسبت هفته دولت داشتند تنها مثالی که در واگذاری بعنوان یک نمونه موفق زدند مثال نمایشگاه کتاب بود. بنده در جریان این پروسه بودم بسیار سخت بود با تمام بحثها و مشکلاتی که وجود داشت انجام شد.