English

چاپ کتاب، قصه دردناک پرآب چشم است

آرشیو خبر بازدید: 1182 کد مطلب: 4648  
گفت وگو با ابوالفضل الله دادی، مترجم، درباره وضعیت چاپ کتاب و اقتصاد نشر در ایران:

چاپ کتاب، قصه دردناک پرآب چشم است

آینده نگر
ابوالفضل الله دادی فوق لیسانس زبان فرانسه دارد و جزو مترجمان پرکار سال های اخیر از زبان فرانسه است. چند سال پیش با کتاب برای این لحظه متشکرم ، خاطرات والری تریرویلر، بانوی اول فرانسه نامش بر سر زبان ها افتاد. بعد کتابی از سوتلانا الکسویچ برنده جایزه نوبل ترجمه کرد و چند رمان پرفروش هم در کارهایش دارد. او با چند نشر بزرگ در این مدت همکاری کرده. با الله دادی درباره وضعیت چاپ کتاب در ایران حرف زدیم.
۱۳۹۷ شنبه ۱۰ آذر ساعت 10:58



- شما جزو مترجمانی هستید که با چند ناشر معتبر کار کرده اید. در طول این 6- 7 سالی که در کار ترجمه هستید به نظرتان در حال حاضر وضعیت نشر نسبت به سال های گذشته تغییری داشته؟ 

متاسفانه یا خوشبختانه ما در صنعت نشرمان یک حرکت سینوسی داریم. یعنی یک بار می بینید که یکی دو سال از هر جهت خیلی خوب است. از هر جهت یعنی مثلا قیمت کاغذ مناسب است، ناشران زود و سریع کتاب چاپ می کنند و مهم تر از همه بحث ممیزی سهل گیرانه تر است. وضع این طوری دارد پیش می رود بعد پنج روز دیگر می بینی که کاغذ چاپ و مرکب گران شده، زینک افزایش قیمت پیدا می کند. بنابراین ما یک روند سینوسی را شاهد هستیم. یعنی ماجرای خرابی ناگهانی وضع نشر ماجرای امسال و پارسال نیست. اولین کتاب من مدت زیادی چاپ نمی شد و مجوز به آن نمی دادند. بعد دولت که عوض شد در دوره قبلی مجوز گرفت. بعد از آن مثلا کتاب برای این لحظه متشکرم کمتر از 20 روز کاری طول کشید تا مجوزش بیاید. کتاب های بعدی هم همین طور تا اینکه ناگهان به یک سکته ای رسیدیم و داستان مجوز طول کشید. از همین طرف قیمت کاغذ هم چنین وضعی دارد. زمانی کتاب با صفحه ای 60 تا 65 تومان چاپ می شد الان به حدود صفحه ای 110 تومان رسیده و باز هم این رقم بالا و پایین می شود. به نظرم ما نمی توانیم خط ثابتی برای نشرمان در نظر بگیریم و بگوییم که مثلا از نقطه الف شروع کردیم و در این سال ها خوب یا بد به نقطه ب رسیدیم و حالا هم قرار است به نقطه پ برسیم. 

- در وضعیتی که امسال هستیم بزرگ ترین مشکلی که من درباره صنعت نشر شنیده ام مسئله کاغذ است. آیا این مسئله باعث شده که کتاب ها در چاپشان به مشکل بربخورند یا پروسه شان طولانی تر شود یا کیفیت چاپ پایین بیاید؟ 

کیفیت چاپ که پایین نیامده اما کتاب آخری که من منتشر کردم وقتی مجوز گرفت دقیقا به همین خاطر پروسه چاپش بیشتر طول کشید. چون قیمت زینک و کاغذ بالا رفته بود و می گفتند حالا صبر کنیم و ببینیم که چه می شود. تاثیر مستقیم و مهمی که این وضعیت داشته این است که یک سری ناشرانی داشتیم که در ماه تعداد فراوانی کتاب چاپ می کردند، آنها به شدت تعداد کتاب هایشان را کاهش دادند. یک سری ناشرها که کلا دست نگه داشته اند تا ببینند اوضاع چطور می شود. و از یک جهت هم طبیعی است چون ناشر می گوید الان من اگر کتاب را چاپ کنم مثلا باید 20هزار تومان قیمتش را بگذارم. دو هفته بعد همین کتاب با همین تعداد صفحه برای تهیه کاغذش باید دو برابر پول بدهم. بنابراین صبر می کنم تا این وضعیت به یک ثباتی برسد. 

- می رسیم به مسئله ای که همیشه در نشر مطرح است و آن هم تیراژ کتاب است. تیراژ کتاب ها اصلا چطور تعیین می شود؟ 

طبعا تقاضای بازار و تعداد کتاب خوان هاست که تیراژ را مشخص می کند. مثلا ببینید کتاب هایی که الان با دید خوش بینانه تیراژشان به 500 می رسد قدیم تیراژشان 5هزار تا بوده است. خب این 5هزار تا مخاطبی داشته که این کتاب را تهیه می کردند الان آن میزان به 500 رسیده. به نظرم وجود مخاطب در تیراژ نقش اصلی دارد. برای اینکه ناشر وقتی می بیند اگر کتابی را در تیراژ هزار نسخه بزند یک سال طول می کشد تا چاپ اولش برود، یعنی یک سال باید سرمایه اش بخوابد. به همین دلیل است که تیراژ پایین تر می زنند. البته هستند کتاب هایی که سریع تیراژشان تمام می شود. من از روند معمول حرف می زنم. 

- حالا بیاییم طرف مترجم و مولف بایستیم. مشکل بزرگی که شما با ناشران دارید چیست؟ 

داستان مترجم که غم انگیز و پرآب چشم است. چون کار بسیار سخت و سنگینی است. اغلب مترجم های ما هم این طوری نیستند که تمام وقتشان را برای ترجمه کتاب بگذارند و از این راه زندگی شان را بگذرانند. اکثر مترجم های ما روز کار گل می کنند و شب با بدبختی و خستگی می رسند که کار دل بکنند. مسلما اگر علاقه نداشته باشی این سختی را به جان نمی خری. مهم ترین مسئله ای که وجود دارد حق الترجمه و حق التالیف است. البته که درصدها متفاوت است. اما مشکل در پرداخت است. معمولا ناشرها بین چهار تا شش ماه بعد از چاپ کتاب حق التالیف را پرداخت می کنند. یعنی تصور کنید که چهار ماه برای یک کتاب وقت می گذارید و با این روند فعلی مجوز هم چیزی حدود هفت هشت ماه طول می کشد تا کتاب مجوز بگیرد. یکی دو ماه هم چاپ کتاب طول می کشد. یعنی یک سال و دو ماه بعد از اینکه ترجمه را تحویل دادید تازه باید چهار تا شش ماه منتظر بمانید که چکی به دستتان برسد. تازه باید تاکید کنم که این اعداد خوش بینانه است. بعد با این وضعیت اقتصادی اگر همان موقع که ترجمه را تحویل دادی شاید با یک میلیون می توانستی به اندازه ایکس تومان خرید کنی اما یک سال و دو ماه بعد نصف آن ایکس را هم نمی توانی خرید کنی. من خوشبختانه با ناشران معتبری کار کردم ولی همکارانی داشتم که گله کرده اند از اینکه حق الترجمه هایشان درست پرداخت نشده یا تیراژ را به دروغ در کتاب زده اند 500 نسخه در حالی که بعدا مشخص شده هزار نسخه چاپ کرده اند ولی درصد را روی همان 500 نسخه بسته اند. 

- در این مدت من نشرهایی را دیدم که تعطیل شده اند. به نظرتان عامل اصلی که برخی ناشران در عرض این چند ماه گذشته زمین خورده اند چیست؟ 

عامل اصلی اش که همین گرانی هاست. گرانی کاغذ و چاپ. ضمن اینکه وقتی ناشری بی حساب و کتاب کار چاپ می کند و فقط به صرف اینکه یک کتاب را به بازار بفرستد وارد این بازار آشفته می شود وقتی چنین شوک های قیمتی وارد می شود نمی تواند ماجرا را مدیریت کند. بنابراین وقتی دخل و خرج نخواند خیلی ساده است که همه چیز به هم خواهد ریخت. و در نشر این دخل و خرج ها خیلی بالا و پایین دارد. با توجه به قیمت های مختلفی که کاغذ تجربه می کند و چاپخانه و خیلی چیزهای دیگر. بنابراین مهم ترین بحث می تواند همان دلیل اقتصادی اش باشد. البته یک عده هم معتقدند که اصلا نباید نگران کاغذ بود چون باعث می شود ناشرهایی که همین طور کتره ای آمده اند و کار را شروع کرده اند و جلو می روند پالایش و تصفیه بشوند و آنهایی بمانند که با حساب و کتاب کار می کنند. البته من با این نظر موافق نیستم. چون اگر بازار درست باشد و روندها به درستی طی شوند آن ناشرها به خودی خود از چرخه حذف می شوند و از طرف مخاطب به حاشیه رانده می شوند. 

- می رسیم به نکته ای که به خصوص در بخش ترجمه به شدت آزاردهنده است. حتی از طرف ناشرهای قدیمی هم دیده شده که از یک کتاب که ترجمه شده باز هم ترجمه جدیدی به بازار می دهند. در بازار نشری که همین طوری هم وضعیت درستی ندارد این ماجرا واقعا مشکل ایجاد می کند. ناشرها کار کارشناسی نمی کنند و این کتاب ها را بیرون می دهند؟ 

یک نکته را باید توجه کنیم که اگر این کتاب ها مخاطب و مشتری نداشتند که چنین اتفاقی نمی افتاد. مثلا نویسنده ای گل می کند و یکباره از یک کتابش چند ترجمه به بازار می آید. بنابراین احتمالا مخاطب دارد که این اتفاق می افتد. دو اینکه نه! کار کارشناسی صورت نمی گیرد. یک سری از ناشرها هستند که توانش را دارند و روی یک نویسنده جدید سرمایه گذاری می کنند. خود من 99 درصد کتاب هایی که چاپ کردم از نویسنده های جدید بودند و خب ناشران هم به من اعتماد کردند. حالا یکی از این نویسنده ها می گیرد. ناشر دیگری که معمولا ناشر کوچک تر و ناشناخته تری است می بیند که این کتاب در عرض یک هفته به چاپ دوم رسیده و می گوید چرا من از نمدی که اینجا راحت و آسوده مهیا شده برای خودم کلاهی نسازم. او هم می آید و به روش های متفاوت همان کتاب را به بازار می دهد. گاهی حتی از روی ترجمه رونویسی می کنند. یا اصلا به مترجم دیگری می دهند و می گویند چون اسم این نویسنده در بازار پیچیده و کتاب هایش را می خرند ما هم می خواهیم همین کتاب را به بازار بدهیم. بازار اقبال به اسم نویسنده نشان می دهد و بعد یک سری ناشرها دنبال این می افتند که از آن استفاده کنند. این را هم اضافه کنم که هر کتابی مجوز می گیرد در فیپا ثبت می شود و بعد از ثبت هر ناشر دیگری که دوباره آن کتاب را ترجمه کند اول کتاب ذکر می کند که این کتاب قبلا با این شماره فیپا در فلان نشر توسط فلان مترجم ترجمه شده است. 

- می رویم سراغ جریان کپی رایت که مسئله مهم نشر است. شما برای یک سری کتاب هایتان می دانم که حق رایت شان را خریداری کرده اید. کلا درباره این پروسه توضیح بدهید و اینکه اصلا پیوستن به کپی رایت چه خاصیتی برای نشر ما می تواند داشته باشد؟ 

کلا کپی رایت قانون به دردبخوری است که جلوی یک سری از اتفاقات را می گیرد. مثلا مهم ترینش اینکه شما دیگر ترجمه تکراری از یک کتاب نمی بینید. یعنی وقتی من کپی رایت ترجمه کتاب های رومن پوئرتولاس را گرفتم و خریدم انتشارات لودیلتانت فرانسه دیگر حقوق این کتاب ها را به هیچ ناشر فارسی زبان دیگری نه در ایران و نه در هیچ جای دیگر دنیا نمی فروشد. نکته دوم اینکه خود کپی رایت باعث می شود یک سری ناشرهایی که کار حاشیه ای می کنند کنار بروند. یعنی ناشر دیگر نمی تواند صبر کند من بروم یک نویسنده ای را بخوانم و کشف کنم و وقتی کارش گرفت تازه سراغش بروند. بنابراین یک سری سودها دارد. اما در شرایط فعلی مشکلات ما زیادتر خواهد شد. به خاطر اینکه مهم ترین مسئله پرداخت حق کپی رایت است. ما الان به دلیل تحریم ها مشکلات بانکی داریم. بعد اصلا با ناشر مذاکره کردیم و راضی اش کردیم که وضع اقتصادی ما خوب نیست و کمتر حساب کن و او هم رضایت داد که با یک مبلغ معقولی کپی رایت را بفروشد. پول را هم پرداخت کردیم حالا ناشر فرانسوی از من می پرسد که نسخه فارسی کتاب من چه وقت در ایران چاپ می شود؟ چون اگر به فاصله مثلا دو ماه از انتشار یک کتاب به فرانسه نسخه فارسی آن چاپ شود خودش یک تبلیغ است. در سایت های ناشران فرانسوی می بینید که می نویسند این کتاب ما مثلا به 29 زبان زنده دنیا ترجمه شده است. ضمن اینکه وقتی کپی رایت به شما واگذار می شود این قرارداد مدت دارد. یعنی حتی برای تعداد مشخصی است. مثلا کپی رایت را می خرید که پنج هزار نسخه از کتاب در ایران چاپ شود. بعد از آن باید تمدیدش کنید. حالا فرض که همه اینها درست پیش رفت. خب نمی شود به ناشر فرانسوی بگوییم که خودمان هم نمی دانیم چه وقت چاپ می شود چون ما چیزی داریم به اسم اداره کتاب که کتاب را بررسی می کند که مغایر قوانین ما نباشد و بدترین نکته اش این است که زمان مشخص هم ندارد. حالا مجوز هم گرفت ولی بخش هایی از کتاب باید حذف شود. ناشر حق دخل و تصرف در کتاب را که واگذار نکرده. باید به ناشر اطلاع بدهیم و ممکن است موافقت نکند. وقتی این ایرادها حل نشده باشد چطور می توانیم قانون کپی رایت را رعایت کنیم؟ تازه به این نکته می رسیم که در شرایط حاضر آیا کتاب ها آن قدر سودده هستند که هزینه ای را که برای کپی رایت شده برگردانند؟ البته مثلا ناشرانی هستند مثل گالیمار در فرانسه که ناشر بسیار گردن کلفتی است اغلب وقتی برایش توضیح می دهید نه تنها کتاب هایش را مجانی در اختیارتان قرار می دهد که یک نسخه اش را هم می فرستد. یک سری ناشران دیگر مثل همین لودیلتانت که گفتم نویسنده های جدید کشف می کنند. مثلا آنا گاوالدا را همین انتشارات کشف کرد. درنتیجه فروختن کپی رایت برایشان منبع درآمد هم محسوب می شود. 

- مشکل دیگری در نشر هست که نویسندگان و مترجمان را اذیت کند؟ 

ماجرای مهمی که من می خواهم به آن اشاره کنم تبلیغات بعد از چاپ است. این مسئله متاسفانه جدی گرفته نمی شود. تبلیغات کتاب منحصر به این می شود که در صفحه اینستاگرام ناشر یکی دو روز خبر انتشار کتاب گذاشته شود. من معتقدم که این ماجرا تاثیری ندارد. یکی از همین کتاب های اخیر مرا یکی از ستاره های سینما در صفحه اش گذاشته بود و 50هزار تا لایک هم خورد. خب نصف این آدم ها اگر کتاب را می خریدند می شد 25هزار نسخه ولی این اتفاق که نمی افتد. پس عملا این شیوه تبلیغی بی ثمر است. ناشران ما عملا استراتژی پخش ندارند و این ضرر بزرگی به کتاب ها می زند.


اخبار مرتبط با این خبر
ردیفتیترتاریخ
1 چاپ کتاب، قصه دردناک پرآب چشم است ۱۳۹۷ شنبه ۱۰ آذر


نام :
پست الکترونیکی :
نظر شما :