امروز صنعت نشر ایران گرفتار مشکلات ساختاری، پیچیده و چندوجهی بسیاری است، مشکلاتی که بسیاریشان با کاربست تصمیمگیریها و برنامهریزیهای نادرست طی چند دهه بروز یافته و انباشته شدهاند و این صنعت فرهنگی را در کشور تا مرز بحران پیش برده است.
نبود سند چشمانداز و برنامه کلان برای صنعت نشر در کشور، سیاستهای حمایتی نادرست و توزیع غلط یارانه طی دهههای گذشته و در پیاش پدید آمدن بستر مناسبات رانتی و فسادآفرین، سیاستهای محدودکننده نظارتی طی دهههای گذشته، نپیوستن به معاهدات جهانی حقوق نشر، شبکه نابسامان توزیع کتاب در گستره جغرافیایی کشور، رانتجویی، انحصارگری و فساد در شبکه تولید و توزیع کتاب، وابستگی مطلق به مواد خام وارداتی، ضعف توان اقتصادی و کمبود نقدینگی برای سرمایهگذاری در صنعت نشر را میتوان از علل پیدایی وضع موجود دانست.
رشد اقتصاد یک صنعت، تابعی است از رشد اقتصادی کل کشور. در وضع موجود با همپیدایی رکود اقتصادی یعنی کاهش مستمر نرخ رشد همچنین افزایش تورم به معنی افزایش مستمر قیمتها، صنایع مختلف از آن میان صنعت نشر دچار کاهش رشد شده است. در بازار نشر توان خرید مصرفکننده به شدت کاهش یافته و در همین حال قیمت کتاب در شیبی تند افزایش یافته است. این وضع سبب کاهش فروش بنگاههای اقتصادی نشر شده و سوددهی موسسات نشر را با کاهش شدید مواجه ساخته است.
آنچنان که اشاره کردم بازار کتاب ایران و سازمان آن جدای از اقتصاد ایران و سازمان آن نیست. عقبماندگی تاریخی در حوزه اقتصاد همراه با عقبماندگی تاریخی در صنعت نشر است. علت این همراهی، ضعف نظام مدیریتی کلان و به تعبیری نظام حکمرانی ضعیف است. پس هر گشایش و بهبودی در این نظام مدیریتی در سطح کلان، سبب بهبود در صنعت نشر خواهد شد و هر تلاطم، بستگی و نابسامانی در آن میتواند در جهت تضعیف صنعت نشر عمل کند. به همین دلیل برای برونرفت از وضع موجود باید چشم به راه تصمیمگیریهای کلان در رأس حاکمیت باشیم.
اگر زودتر چارهای بنیادین و جامع و فراسو برای وضع موجود اندیشیده نشود، زود دیرتر میشود و آینده پر ابهامتر و تیرهتر از این که هست خواهد بود. پر واضح است که برای تغییر در روندهای موجود در صنعت نشر نیاز به پارادایمشیفت در نگرشها، سیاستها و برنامهریزیها داریم وگرنه حتی با اصلاحات جزیی نمیتوان افسار گسیخته این صنعت را در دست گرفت.
پیشبینیهایی برای کسب و کار نشر در سال 98
از ویژگیهای اقتصاد ایران در سال آینده کوچک شدن بازارها و کاهش شدید تقاضا برای کالا و خدماتی است که امکان به تعویق انداختن خرید آنها برای مردم وجود دارد. کتاب نیز در این گروه کالایی قرار میگیرد. حتماً شنیدهاید که در شرایط بد اقتصادی فرهنگ اولین قربانی و در شرایط بهبود آن، آخرین بهرهمند است. حتا در غرب پیشرفته، به محض اینکه رشد اقتصادی کاهش می یابد، از تیراژ روزنامهها کاسته میشود. وقتی شما احساس کنید که اقتصاد در حال منقبض شدن است، بر رفتارتان در حوزه مصرف فرهنگی اثر میگذارد.
سازمانهای نشر در سال پیش رو برای گذار از این شرایط پرخطر و مقابله با رکود تورمی لجامگسیخته باید به کاهش هزینههای تولید، کاهش حاشیه سود، افزایش پروموشن فروش و تنوع در محصول و خدمات بر اساس تنوع قدرت خرید روی بیاورند. کاهش هزینه تولید محصول افزایش بهرهوری در سازمان است. در حقیقت تولیدکنندگان باید با افزایش بهرهوری در تولید، هزینهها را کاهش دهند و کتابهای تولیدی خود را با قیمت پایین و قابل رقابت در بازار به فروش رسانند.
در شرایط عادی اقتصاد، بنگاههای اقتصادی با افزایش هزینههای تحقیق و توسعه، در اختیار گرفتن فناوریهای نو، روشهای تولید روزآمد و شیوههای مدیریتی نوین سعی در کاهش هزینههای تولید دارند که هر کدام از اینها نیاز به سرمایهگذاریهایی دارد. اما در وضع موجود چون بنیهی اقتصادی نشر کوچکتر شده پیشبینی میشود که سازمانهای نشر در رستههای تولید، توزیع و فروش کتاب برای کاهش هزینه به تعدیل نیروی انسانی و کوچک کردن سازمان خود تن دهند. از این رو صنعت نشر ناچار به از دست دادن و بیکار شدن صدها نیروی تربیتیافته میشود. همین حالا هم این روند تعدیل نیرو در سازمانهای بزرگ و تعطیلی سازمانهای کوچکتر در حال وقوع است.
آنچه برای سال پیش رو دور از ذهن نیست افزایش رقابت بر سر تصاحب بازاری خواهد بود که حالا کوچکتر شده است. طبیعی است که این رقابت به کاهش حاشیه سود بنگاههای اقتصادی میانجامد و احتمالاً موسسات بسیاری از عهده این کاهش سود برنمیآیند و دچار مشکل میشوند.
بر اساس نظر پورتر، استراتژیست اقتصادی، برای ایجاد مزیت رقابتی دو استراتژی وجود دارد. یکی افزایش تنوع است و دیگری کاهش قیمت. کاهش قیمت در وضع موجود و با افزایش هزینههای تولید و نهادههای آن ناممکن مینماید اما تنوع در محصول اتفاقی است که بازار کتاب ایران در سال پیش رو با آن روبروست. این بدان معنی است که احتمالاً در سال 98 همچنان با افزایش فراوانی تعداد عناوین تولیدی مواجهیم در حالی که شمارگان میانگین تولید هر کتاب کاهش قابلتوجهی خواهد داشت.
پیشنهادهایی به سازمانهای تولید و فروش کتاب
افزایش سهم بازار در اثر بهبود شاخصهای آمیزه بازاریابی از جمله افزایش پروموشن فروش به دست میآید که خود نتیجه کاربست درست برنامههای بازاریابی است. هر قدر که سازمانها در جذب مشتری موفقتر باشند (جریان ورودی) و فرسایش مشتری کمتری داشته باشند (جریان خروجی) آنگاه چرخه طول عمر ارتباط با مشتریانشان را طولانیتر میکنند و موفقتر خواهند بود. بارها شنیدهایم که هزینه جذب یک مشتری جدید بسیار بیشتر از هزینه نگهداری مشتری قبلی است. جذب مشتری جدید در ابتدا با زیان همراه است تا زمانی که منافعی که از او برای سازمان حاصل میشود در مقابل هزینهها به نقطه سربه سر برسند.
نکته مهم این است که رابطه فعالیت تجاری و مشتریان بیشتر به آن دسته از فعالیتها و کارهایی وابسته است که پس از فروش اتفاق میافتد و نه فقط قبل یا حین خود فرایند فروش. سازمانهای نشر برای توفیق در سال پیش رو حتیالمقدور باید با ارائه خدمات حمایتی و ادامه ارتباط با مشتری و با فعالیتهایی چون سنجش رضایت مشتریان و خدمات پس از فروش، در ارتقای خشنودی ایشان برای مراجعات بعدی گام بردارند.
پیشنهاد به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
سیاستهای حمایتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در گذشته سبب گلخانهای شدن صنعت نشر و وابستگی آن به دولت شده است. امروزه این صنعت به خودی خود توانایی اداره خویش را ندارد و متکی به حمایت و کمک بیرونی دولتها است. طبیعی است که در سال 98 صنعت نشر بیش از پیش به یارانهها و کمکهای دولتی متکی است و در وضعی که دولت خود نیز در تأمین هزینههایش دچار مشکل است این کمکها دچار اختلال خواهد شد.
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در حوزه مالی باید با صرفهجویی در هزینهها، برای هزینهها بر اساس فوریت و وجوب اولویت بخشد. هزینههای غیرضرور را کم یا حذف کند. عدالت در توزیع یارانهها، هدفمند کردن و تخصیص آن به شکلی هوشمند برای آنکه هر گروه متناسب با نیازش از یارانهها بهرهمند شود، بخشی از این کوشش میتواند باشد.
پیشنهاد به نهادهای صنفی نشر
این روزها مناسبات نشر درگیر چرخهای معیوب و ناکارآمد شده و فرهنگ رفتاری غلطی را پدید آورده است و روابط میان ناشران، توزیعکنندگان و کتابفروشان به دلیل فقدان قواعد و فرمولهای قابل اتکا دستخوش تنش شده است. اینها مراودات خطا و فسادآفرینی را شکل داده که در طی آن هر کس به بیشینهسازی منافع خود میاندیشد، بدون توجه به اینکه این رفتار ممکن است به حداقل شدن سود دیگری و ایجاد عارضه در حلقه دیگری از چرخه نشر بیانجامد.
در این حال ضرورت دارد که نهادهای صنفی نشر برای بهبود روابط اقتصادی در بازار نشر کاری کنند. ساماندهی و تنظیم آییننامه و مقررات تخفیف در فروش کتاب کاری است که باید هرچه زودتر نسبت به آن مبادرت ورزید. شرایط و قوانین نظام صنفی این امکان را میدهد تا با تصویب نرخنامه توزیع و الزام اعضای صنف به رعایت آن شرایطی را به وجود آوریم که همه حلقههای نشر برنده باشند. حرف کلی این است که فروش کتاب باید ظابطهمند و قاعدهمند شود..