قادر آشنا، قائم مقام نمایشگاه کتاب و مدیرعامل موسسه نمایشگاههای فرهنگی در یک گفتوگوی دوساعته در مورد مسایل مهم حوزه نشر، یارانهها، نمایشگاه کتاب امسال و زمان نمایشگاه سال بعد و میزان حقوق خود پاسخ داد.
نیمه آذر ۹۷ بود که نام قادر آشنا به عنوان مدیرعامل موسسه نمایشگاههای فرهنگی مطرح شد؛ نامی که پیش از آن بارها در عرصه تئاتر و دیگر هنرهای مشابه شنیده شده بود و حتی در سوابقش ریاست موسسه آموزش عالی علمی ـ کاربردی فرهنگ و هنر، مدیرکلی هنرهای نمایشی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و مدیرکلی فرهنگ و ارشاد اسلامی استان البرز دیده میشد.
«آشنا» در اواخر پاییز ۹۷ با حکم معاون فرهنگی وزیر ارشاد به موسسه نمایشگاههای فرهنگی گام گذاشت که روزهای پرالتهابی را سپری میکرد. سازمان بازرسی کل کشور در آن مستقر بود و حسابرسی در حال انجام، اما او ابتدا به عنوان سرپرست و سپس به عنوان مدیرعامل منصوب شد.
مهمترین گام پیش روی او نمایشگاه کتاب و زمان اندک بود و به عنوان مدیری جدید باید سکان موسسهای را به دست میگرفت که نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران و پیش از آن انتخاب مکان نمایشگاه را عهدهدار بود.
هرچند شورای سیاستگذاری نمایشگاه هم در تصمیمات دخیل بود، اما انتخاب دیرهنگام آشنا زمان را برای بسیاری از عملکردها گرفته بود و باید هرچه سریعتر تکلیف مکان و زمان نمایشگاه مشخص میشد.
سرانجام در زمانی کوتاه این اتفاقات افتاد و نمایشگاه کتاب تهران در اردیبهشت ماه سال جاری برپا شد. البته پیش از آن، نمایشگاههای خارجی نیز محل آزمون «آشنا» بود، اما مسئولیت اجراییاش در همین نمایشگاه بیست و دوم کتاب تهران آغاز شد.
فرصتی دست داد تا پس از تکیه ۶ ماه و اندی او بر صندلی مدیرعامل موسسه، گفتوگویی با قائم مقام نمایشگاه کتاب انجام دهیم تا مشخص شود چه بر نمایشگاه کتاب گذشت. قابل اشاره اینکه ابتدای این مصاحبه از او خواستیم شاهد گفتوگویی صریح و بیپرده باشیم تا آنچه منعکس میشود شفافیت تام و تمامی را نشان دهد. او نیز کاملا این مسئله را پذیرفت.
آنچه در ادامه میخوانید مشروح گفتوگوی حدود دوساعته با این مدیر فرهنگی است:
* شما مدتی در عرصه کتاب و نمایشگاههای مشابه کتاب حضور نداشتید، اما واردِ این عرصه شدید. پیشبینی شما قبل از ورود به موسسه و بعد از اینکه پروژه بزرگی مانند نمایشگاه را پشت سر گذاشتید، چه بود؟ تصور شما پیش از ورود و پس از آن چه تفاوتی با هم داشت؟
من سال ۷۶ در رابطه و همراستا با فعالیتهای فرهنگی بودم. در جهاد سازندگی فعالیت داشتم و با وزارت ارشاد مرتبط بودم. از سال ۸۴ مدیرکل شدم. بنابراین ۸ دوره نمایشگاه کتاب را در استانها برگزار کرده بودم. ۴ یا ۵ سال هم نمایشگاه دانشگاهی را برگزار کردم و با جنسِ کار نمایشگاهی آشنا بودم. بنابراین از این بابت مقداری نسبت به موضوع کار شناخت داشتم، اما الان به پیچیدگیهای اجرایی کار آشنایی پیدا کردم، ولی قبلاً آشنایی نداشتم، چون در حوزه اجرا پیچیدگیهایی وجود دارد.
این کار نیز مانند هر کارِ دیگری که آدم تا نیاید و عملاً وارد کار نشود با پیچیدگیهای کار آشنا نمیشود، بنابراین نمایشگاه امسال شناختِ مرا بیشتر کرد.
* بخشِ اعظم کار شما با نمایشگاه کتاب شروع شد. حالا مقداری تداخل اجرا هم داشتید. از یک طرف صنف وارد کار شده بود، از سویی معاونت و از طرفی موسسه نمایشگاههای فرهنگی. در مورد زمینههای واسپاری صحبت کنید. اصلاً چقدر موفق بوده است؟ اشکالاتش چه جایی بوده است؟ چه جاهایی باید اصلاح شود؟ اصلاً ورود صنف درست است یا نه؟
من دو مدل حرف میزنم؛ یکی مدل «کارشناسی» و یکی مدل «مدیریتی». در حوزه مدیریتی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در بخش واسپاری، بخشی از مجموعه فعالیت نمایشگاه کتاب را به صنف واگذار کرده بود و من هم به عنوان مدیر مجموعه به لحاظ مدیریتی حتماً باید این را انجام میدادم (چون سیاستهای وزیر است) اما قبل از نکته کارشناسی باید موضوعی را مطرح کنم.
مبنای کارِ ما در کشور و در نظام جمهوری اسلامی، همچنین در نگاهِ مقام معظم رهبری این است که «فرهنگ، یک امرِ حاکمیتی است» و انقلاب اسلامی هم یک انقلابِ فرهنگی است؛ چه ماندگاریِ انقلاب، چه صدورِ انقلاب بیشترین بخشِ آن از نظر فرهنگ و تمدن امکانپذیر است. این به معنای آن نیست که اقتصاد دخالت ندارد. بدونِ کارِ اقتصادی که نمیشود فعالیت کرد، اما بر همان اساسِ نگاهِ دینی ما که اقتصاد، اصل نیست و به قول امروز که میگویند زیربنا نیست، فرهنگ، معنویت، اخلاق و تمدن زیربناست. دیگران باید به این زیربنا کمک کنند و من با تار و پود و استخوانم به این باور دارم و شعاری هم به آن نگاه نمیکنم. بنابراین «فرهنگ حوزه حاکمیتی است» و قاعدتاً نهادهای فرهنگی و نهادهای مدنی باید به حاکمیت برای رسیدن به اهدافش کمک بکنند.
بنابراین در بحث واسپاری به بخشهای دیگری همانگونه که جزء سیاستهای وزیر ارشاد بود و من هم قبول دارم، از این رو بخشی که خود صنف متولیِ کار هستند، باید در کار دخالت داشته باشند، اما این واسپاری باید دقیق تعریف شود و مرزها مشخص شود. بدانیم وظیفۀ موسسۀ فرهنگیِ ایران که برای برپاییِ نمایشگاههای کتاب شکل گرفته و یک بخش آن نمایشگاه کتاب است، چیست؟ در اساسنامه موسسه تعریف و وظایف و ماموریتها اینگونه است که کل نمایشگاه فرهنگی را باید مدیریت کند و این موسسه با افراد باتجربهاش این توانمندی را دارد که تمام نمایشگاه فرهنگیِ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را برگزار کند؛ بنابراین اگر من بخواهم به این سوال به شکل جمعبندی پاسخ دهم باید بگویم، موسسه برای برپاییِ این کارها تشکیل شده است.
موسسه ذیل تعریف یک موسسۀ خصوصی تلقی میشود. درست است دولت از آن حمایت میکند اما، در اساسنامه آمده که وزیر بالاترین رکنِ هیات امناء را مشخص میکند و همۀ مصوباتِ را ذیل هیات امناء باید انجام بدهد. معنای آن این است که دولتی نیست و اگر دولتی بود مدیرکل آن را اداره میکرد؛ در حالی که مدیرعامل با امضای مستقیم وزیر انتخاب و معرفی میشود. معنای آن این است که وزارت ارشاد برای اینکه کارهایش را به بخشهای غیردولتی واسپاری کند، عموماً موسساتی را طراحی کرده که این کارها را انجام دهد. از نگاهِ من، آن واسپاری معنا پیدا کرده است.
حالا صنف که فقط مجموعۀ صنفِ ناشرین نیست؛ سینماگران هم هستند، تئاتر هم هست، موسیقی هم فعال است؛ بنابراین آنجا هم معنای خاصِ خودش را دارد. من چون مدیرِ تئاترِ کشور هم بودم از صنف هم استفاده کردم. صنف، همراه و همگام ما بود و در شورای سیاستگذاری و اجرا کنارمان بود و حتی دبیری جشنواره هم بودند.
* وقتی میگویید واسپاری، یعنی ارشاد از موسسهای که به آن واگذار کرده جدا شود؟
نه، من وقتی امرِ حاکمیتی را مطرح میکنم در ذیلِ آن صحبت میکنم. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نمیتواند حوزۀ حاکمیتش را رها کند و بگوید من واگذار کردم. شما هر طور میخواهید برگزار کنید! این مسئله که شدنی نیست؛ من به عنوان موسسه و یا ناشر اگر تخلفی انجام دهیم، وزیر باید پاسخگو باشد.
* پس کارش نظارت است؟تجربه موفق واگذاری در دوره اخیر
اولین کارِ وزارتخانه و کارِ حاکمیتی سیاستگذاری است. بعد از سیاستگذاری نظارت و بعد از نظارت حمایت. این نکته را اشتباه برداشت نکنید که بگوییم مثلاً کتاب یک امرِ حاکمیتی است، من سیاستگذاری میکنم حالا شما بروید کار خودتان را انجام دهید.
خاطرتان باشد یک بار بحث بر سر این شد که مجوزِ کتاب را به انجمن فلان یا به خود صنف واگذار کنید تا خودشان مجوز بدهند. مقام معظم رهبری موضع گرفتند که این یعنی چه؟! حوزۀ فرهنگی، حوزۀ حاکمیتی است. نظر کارشناسی این است که آن چه الان واگذار شده، حداقل در دورۀ من تجربۀ موفق و خوبی بوده است.
* از چه لحاظ خوب بوده است؟
از این لحاظ خوب بود که مقداری مرزبندیها روشنتر، هماهنگیها بهتر و تنشها کمتر بود. همچنین شفافیت در حوزۀ مالی شفاف شد و مانند بقیه کنارِ هم کار کردیم.
اما نکتهای که برای نخستین بار میخواهم بگویم این است که البته الان هنوز مرزبندیهای شفاف و روشن نیست. مثلاً رئیس نمایشگاه داریم، قائم مقام داریم، مدیر اجرایی هم داریم. در ذیل اینها کمیتهها هم معرفی و آغاز فعالیت میکنند. اولین اِشکالِ این ساختار چیست؟ معاون اجرایی از سوی صنف معرفی میشود. قائم مقام نمایشگاه کتاب هم از سوی رئیس نمایشگاه معرفی میشود. از سوی دیگر میگوییم روابط عمومی، امرِ حاکمیتی است، حراست امرِ حاکمیتی است و درست هم هست. اینها ذیل چارتِ معاون اجرایی تعریف میشوند؛ درحالی که معاون اجرایی میخواهد چه کند؟ امر و نهی کند؟ ما چه باید بکنیم؟ این ساختار اشکال دارد، بنابراین باید مشخص شود.
* حذف کدام واجب است؟
ببینید آن چیزی که حاکمیتی است باید زیرمجموعۀ حاکمیتی باشد. آن چیزی که به صنف ارتباط دارد، باید صنفی باشد. از نگاهِ من و به لحاظ کارشناسی که امسال مشاهده کردم، هر آنچه که به کتاب، به تالیف، به ترجمه، به متراژ، به نشر و مجوز ارتباط دارد، در حوزۀ صنف است. هر آنچه که به حوزۀ اجرا و حوزۀ حاکمیتی ارتباط دارد موسسه و وزارت ارشاد مسئول است.
* این بحث، دوگانگی ایجاد میکند.
نه نه؛ باید مرزها را مشخص کنیم. ما در برگزاری نمایشگاه سه ضلع داریم، هر کاری بکنید تداخل و همپوشانیها وجود دارد، اما در این صورت تداخل کمتر میشود.
* صنف به این بلوغ رسیده که تا این حد وظیفه به آنها واگذار کنید؟
من نمیخواهم بگویم به بلوغ رسید، و قصد ندارم از این ادبیات استفاده کنم، منتها صنف بالاخره ناشر و کتاب را بهتر میشناسد؛ توزیع را میشناسند؛ پاتوق کتاب را میشناسد؛ آنها همدیگر را میشناسند و عملاً وارد به کار هستند تا من که مثلاً بخواهم در حوزۀ صنف وارد شوم. اگر بناست سیاستهای وزیر اجرا شود و به مشارکت برسد، به نظرم باید هر آنچه در حوزۀ نشر (دوباره تکرار میکنم) است مانند کمیتههای ناشرینِ داخلی و ناشرین خارجی و ذیل آن، باید به صنف واگذار شود، اما هر آنچه در حوزۀ اجراست، باید به موسسه داده شود. این کارشناسیترین کاری است که من میتوانم مطرح کنم. نمیخواهم بگویم صنف حذف شود، من نظرِ کارشناسی میدهم.
بنابراین به نظرِ من این مسئله بر مبنای کارشناسی است و وزارتخانه هر تصمیمی بگیرد ما به انجام سیاستهای وزارتخانه مکلف هستیم، اما منظور این نیست که ما نظرِ کارشناسی ندهیم. وقتی ورود پیدا کردیم، تلاشمان بر این بود که کار را سازماندهی کنیم تا کار انجام شود. مثلا باید بدانید که در حوزۀ اجرا من حداقل ۱۰ نفر پای کار دارم که میتوانند صفر تا صدِ اجرای نمایشگاه را انجام بدهند. کدام آدمِ عاقلی میگوید شما این تجربه را کنار بگذارید و آدمهای دیگری را بیاورید تا تجربه کنند؟ نظام کلی هزینه کرده است تا اینها تجربه کسب کردهاند. وقتی شما از نمایشگاه کتاب حرف میزنید میدانید (با توجه به تجربه) ساختار چگونه است؛ میدانید حدود و ثغور چیست، بهداشت چیست، امنیت چیست و....
* پس موافق تغییرِ ساختارید؟
به شدت! چون ما سالِ گذشته یک جراحی برای نمایشگاه کتاب انجام دادیم و الان معتقدم جراحی باید دقیق و کارشناسی انجام بگیرد.
* اما این تصمیم شما را مقابل صنف قرار میدهد.
من نمیخواهم بگویم من مقابل کسی قرار بگیرم یا نگیرم. ما اصلاً نه دنبالِ تقابل با کسی هستیم نه کار دیگر. من دنبالِ کارِ کارشناسی هستم. هر جا کسی به این کارِ کارشناسی اشکال دارد بگوید این نظر کارشناسی اشکال دارد. نکته مدیریتی را عرض کردم، اما کارشناسی اینکه تجربهای طی این سالها آموخته شده. آیا باید تجربه را کنار بگذاریم و دوباره برگردیم به عقب! نظام کلی هزینه کرده است. وقتی امکانات در اختیار شماست، برای چه دوباره این کار را باید انجام داد یا تکرار کرد؟ من نمیفهمم این مدل یعنی چه؟
* بر این مبنا چارت نمایشگاه میشود رئیس، قائممقام و صنف؟! یعنی معاون اجرایی حذف شود؟
نه، این کارِ شورای سیاستگذاری است.
* پیشنهادِ شما چیست؟
پیشنهادِ من این است هر آنچه که به صنف ارتباط دارد که میشود «نشر»، «ناشرین»، «کمیتههای نشر» و...باید در اختیار صنف باشد و مدیریت آنها برعهده صنف باشد. آییننامههایش را نیز صنف بنویسد. البته باید آییننامه به تایید وزارت ارشاد برسد، چرا که سیاستگذاریِ کلان قرار است انجام شود.
این نکته هم غلط است که بگوییم «ما» و «صنف»، ما و آنها نداریم. براساس کارشناسی، تجربه جدیدی شروع شد و در حال بارور شدن و به بلوغ رسیدن است. بنده معتقدم تجربۀ موفقی در واسپاری صورت گرفت و نشان داد که میتوانیم کنارِ هم کار کنیم ولی باید مسیر را کارشناسی شده پیش ببریم.
ببینید پول در اختیارِ من (موسسه نمایشگاههای فرهنگیاست)، چون وزارتخانه پول را به موسسه میدهد. حالا ما هم باید به کسی دیگر بدهیم تا هزینه کند؟ وزارتخانه میگوید موسسۀ نمایشگاههای فرهنگی مجری امر است و دستگاهِ نظارتی، موسسۀ را به عنوان مجری میشناسد؛ چرا که ابزار و امکانات در دستِ موسسۀ مجری است. پس موسسۀ مجری است و صنف هم در حوزه مشارکت باید داشته باشد. این نگاه غلط است که من بگویم این بخش برای من بود و جدا شد و رفت. این نگاه، نگاهِ بخشینگر است و من چون اساساً منافع ملی را بالاترین منفعت میدانم، مصالحِ دولت را مقدم بر منافع شخصیام میدانم. من مدیر باشم یا نباشم اصلاً مهم نیست، ولی حالا که تجربۀ موفقی شد اگر بناست آن را درست کنیم باید کارشناسی عمل کنیم. از سویی هم همپوشانی و تداخلِ وظیفه نداشته باشد و هر کسی کارِ خودش را انجام دهد.
* در این دوره به صنف چه نمرهای میدهید؟
من اهلِ نمره دادن نیستم.
* ابتدای صحبتهایتان گفتید استاد دانشگاهم و اغلب کلاسهایم شلوغ است. پس میتوانید به عنوان یک معلم نمره دهید.
همکاری صنف در این دوره با ما خیلی خوب بود. من میگویم ارتباطمان ارتباطِ خوبی بود و تجربه نشان داد آرامشِ خوبی در نمایشگاه داشتیم. بنابراین باید ببینیم کدام مسیر کارشناسیتر است و با سیاستهای بالادستیِ نظام و وزارت ارشاد همخوانی دارد تا آن را انجام دهیم.
* شورای سیاستگذاریِ نمایشگاه بعدی چه زمانی تشکیل جلسه میدهد؟
این از اختیاراتِ آقای وزیر است. گفتوگو و صحبتهایی انجام شده و آقای صالحی وزیر ارشاد با دکتر جوادی مذاکراتی داشتهاند. از این رو منتظریم انشاءالله این هفته اتفاقاتی رخ دهد؛ چون تاکید آقای وزیر بر این بود که ما زودتر کارِ نمایشگاه را شروع کنیم. با توجه به اینکه ما هم در این مسیر مجری هستیم، اعلام آمادگی کردهایم، البته کارهایمان را شروع کردهایم و بحث بازنگری در آئین نامهها شروع شده و مکاتباتی را انجام دادهایم. گفتوگوهایی را با اصحابِ صاحب صلاحیت در این حوزه شروع کردهایم و در حال مهیا کردن ساختار زیربنایی هستیم.
* با مصلی به عنوان مکانِ نمایشگاه موافقید؟
من با مصلی موافقم؛ اما این طور نیست که با سایر مکانها مخالف باشم. من یک مدیر هستم و به دموکراسی قائلم، چون منشِ من سیاسی است و این را هم قبول دارم و شعاری نیست؛ چنانچه جمع به یک جمعبندی برسد باید نظرِ جمع را انجام دهیم. الان بهترین مکان مصلی است، اما دلایل را باید مطرح کرد. در این دوره از نمایشگاه کتاب فقط بخش دانشگاهی در فضای مسقف برگزار نشد و بقیه بخشها زیر سقف بودند. شواهد و قرائنی وجود دارد که نشان میدهد مصلی تا سال آینده مهیاتر میشود، زیرا اگر پله برقی رواق شرقی درست میشد، بخش دانشگاهی هم در فضای مسقف برگزار میشد.
اما از سوی دیگر بحث تردد و رفت و آمد افراد و مخاطبان نمایشگاه هم مطرح است. سوم اینکه ناشرین و مخاطبین مصلی را بر هر جای دیگری ترجیح میدهند. اما نکتۀ دیگری که وجود دارد اینکه شهر تهران به واسطه ترافیک قفل میشود و مشکلات ترافیکی به وجود میآید و مردمی که در آن منطقه زندگی میکنند، اذیت میشوند.
شهر آفتاب را هم نمِتوان نادیده گرفت؛ زیرا کشور هزینۀ هنگفتی را به عنوان نمایشگاه در شهر آفتاب صرف کرد. به لحاظ کارشناسی میگویم اگر نتوانیم نمایشگاهِ شهر آفتاب را که به عنوان نمایشگاه برای بزرگترین رویدادِ فرهنگیِ کشور تاسیس شده آماده کنیم، خسران کردهایم. ولی این پرسش مطرح است که تا چه زمانی ما در مصلی نمایشگاه کتاب را برگزار کنیم؟ تا چه زمانی خانه به دوش باشیم؟
محل نمایشگاهی شهر آفتاب آماده شده است. اگر مجموعۀ شهر آفتاب مانند مصلی مجهز و مهیاتر شود و در این صورت سوال شود کدام را ترجیح میدهید؟ من میگویم شهر آفتاب. ولی به شرط اینکه پایاپای باشد، سهولت تردد داشته باشیم، زیرساختها آماده شود، همۀ بخشهای نمایشگاه کتاب در فضای مسقف برپا شود و به لحاظ باد و باران در امان باشیم.
تمام نقاط دنیا یک مکانِ نمایشگاهی دارد و ما هم باید مکانِ نمایشگاهی را دایر کنیم. اینکه مدام بگوییم مصلی تنها گزینه است، درست نیست، اما اگر آن شرایط را فراهم کنیم و اگر هر دو در شرایط مساوی باشند من میگویم شهر آفتاب نسبت به مصلی جلوتر است.
* شما چارهای نداشتید که نمایشگاه کتاب سی و دوم را در مصلی برگزار کنید. آیا به همین اندازه اضطرار مصلی نیز در موضوع اجاره با شما راه آمد؟
مصلی به لحاظ اجرایی خیلی همکاریِ خوبی با ما داشت. حتی به ما اجازه دادند ۲۴ ساعته هم کار کنیم. از ابتدا هم قرار بر این بود که ما با توجه به خدماتی که مصلی ارائه میکند، نزدیک ۴ میلیارد تومان به مصلی کمک کنیم. چون مصلی هزینههایی دارد. بنابراین میبینید که من از کلمه و لفظ «اجاره» استفاده نمیکنم، چون خودم مدیر بودم و امکانات را میدانم. مصلی آب، برق و گاز دارد، فضای سبز و نگهداری دارد، استهلاکِ مکانی دارد و این چیزها وجود دارد.
اما ناگهان در پایان نمایشگاه سی و دوم کتاب یک دفعه با هزینۀ ۵ میلیاردی روبرو شدیم! به ما گفتند که شما باید ۵ میلیارد تومان پرداخت کنید؛ چرا که برق مشکل پیدا کرده بود و نهایتا قرار شد حدود ۵ میلیارد تومان و یا دقیقتر ۴ میلیارد و ۸۰۰ میلیون تومان به مصلی پول بدهیم. هرچند ابتدا سه میلیارد و ۷۰۰ بود. در واقع در بودجه ابتدایی که همراه صرفه جویی بود با ۳ میلیون و۷۰۰ بستیم اما در نهایت ۴ میلیارد و ۸۰۰ میلیون پول دادیم.
* آقای آشنا! این دوره بخش خارجی نمایشگاه خیلی مورد انتقاد بود. چین مهمان ویژه بود اما گویی بهرهبرداریهایی که چین از حضور در ایران کرد، ما نتوانستیم به عنوان میهمان ویژه داشته باشیم. برخی گلایه میکردند چه نمایشگاه بینالمللی است که یک ناشر خارجی در آن نیست. به نظر میرسد حضورِ نمایشی مهمان ویژه را داشتیم. اینکه ما چه تعریفی از حضورِ مهمان ویژه در تهران داریم و آنها در خارج از کشور چه تعریفی از ما دارند مهم است. ما چه میکنیم و آنها چه میکنند؟ چینیها سه روزِ مفید در نمایشگاه بودند و پس از آن از ایران رفتند، این مراوداتی که بین موسسه و مهمان ویژه است باید به چه شکل باشد؟ تعریف شما چیست؟
مهمان ویژه تعریفی در همه جا دارد. مهمان ویژه ویژگیهایی نسبت به مهمانهای دیگر دارد؛ آنها میآیند تا فرهنگ و هویتِ خود را به کشورِ میزبان معرفی کنند و دوم اینکه با ناشرین و مولفینِ کشور میزبان گفتوگو کنند، رایت میخرند، رایت میفروشند و تبادل فرهنگ میکنند. طبق پروتکلی که پیش از این تصویب شده بود ما هم سال گذشته مهمان کشور چین بودیم. چین هم امسال براساس آن پروتکل مهمان ویژۀ ما بود.
چین با یک هیاتِ بلندپایه به تهران آمده بود (هم به لحاظ عِده و هم به لحاظ عُده. ناشر، نویسندگان معروف و هم آدمهای توانمندی در هیات چینی حضور داشتند. درست همانگونه که ما در چین عمل کرده بودیم. رفته بودیم تا خودمان را معرفی کنیم و چین هم آمده بود که خودش را معرفی کند و تبادل فرهنگی روی دهد، اما در این بین ما با چین حدوداً ۳۶ برنامه داشتیم. نزدیک به ۱۲۰ توافق با چین صورت گرفت که در این میان ۱۲۰ توافق قابل توجه است.اصلاً درستش این است، ما باید هزینه کنیم تا ایران به دنیا معرفی شود.
* اما ظاهرا این ۱۲۰ توافق بیشتر به نفع چینیهاست تا ما، این موضوعی است که چین میخواهد اما ما چه کار کردهایم؟ توافقات رایتی را میگویم که از آن طرف است.
ما که رایت نمیخریم. ما الان داریم تلاش میکنیم کتاب و ادبیاتِ خود را وارد کتابخانۀ دیگران کنیم. این بهترین فرصت برای ماست. چین آمد ۱۲۰ رایت از ما خرید و نیازِ خودش را هم تامین کرد؛ در حالی که فرهنگ ایرانی را به همراه خود میبرد و این بهترین کاری است که انجام میشود. یکی از بهترین کارها برای ما این است که کتابِ ما به زبانهای دیگر ترجمه شود و فرهنگ ایرانی در کشورهای دیگر حضور داشته باشد. این کار ماندگارتر است و مسیری است که نشان میدهد ما کارِ فرهنگیمان را انجام دادهایم.
* در دورههای بعدی اولویت برای انتخاب مهمان ویژه چیست؟
چند تا اولویت میتواند داشته باشد. اولاً داوطلب بودن آن کشور است. در واقع کشور مورد نظر باید داوطلب حضور در تهران باشد. ثانیاً اینکه آن کشور بتواند با ما آن ارتباطِ پایاپای فرهنگی را داشته باشد. یعنی هم ما بتوانیم در آن کشور حضور پیدا کنیم و هم ما به آن کشور فرصت حضور بدهیم. ما فرصت معرفی خودمان را بیابیم و آنها نیز. از نگاهِ بنده کشوری که صاحب ادبیاتِ کهن و ادبیاتِ معاصر است و اشتراکاتِ بیشتری با فرهنگِ ما دارد در اولویت قرار دارد. اما اگر شما تعدد کشور متقاضی نباشد، ما باید پیشنهاد بدهیم تا کشوری مهمان ویژۀ ما شود.
* الان وضعیتِ ما به چه شکل است؟
ما برای سال آینده سه کشور گزینه برای مهمان ویژه داریم که این تقاضا دو جانبه بود. رایزنیها در حال انجام است تا به جمعبندی برسیم. ما ژاپن را داشتیم، اما این کشور از حضور انصراف داد؛ چون ژاپن نمایشگاهِ کتابش را کلا تعطیل کرده است. دو سال است که ژاپن نمایشگاهی برگزار نمیکند. در این راستا وزیر ژاپن رسما عذرخواهی کرد و انصراف داد. بنابراین ما باید کشوری را جایگزین کنیم.
* کشور جایگزین دارید؟
در حال حاضر سه کشور درخواست دادهاند. هر دو طرف در حال بررسی هستیم. هم آنها ما را بررسی میکنند و هم ما توانمندیهای آنها را بررسی میکنیم.
* امضای تبادل غرفۀ رایگان به نوعی فراهم کردن مسیر مهمان ویژه شدن است؟
خیر. در واقع تبادل غرفه برای شرکتِ عادی در نمایشگاه است. مهمان ویژه یعنی شما باید مکانِ بیشتر و امکان سخنرانی و میزگرد در اختیار داشته باشید. ما در این دوره از نمایشگاه کتاب با دو کشور یونان و عراق برای نمایشگاه بغداد و یونان تفاهمنامه تبادل غرفه امضا کردیم.
* برسیم به بخش دیگری از نمایشگاه کتاب. آقای آشنا! یکی از نکات قابل تامل نمایشگاه این دوره تبلیغات بود. چرا رقم قیمتگذاریِ بخش تبلیغات نمایشگاه کتاب از کمیسیونِ معاملات خارج نشد؟ تنها قیمتی اعلام شد و بعد به تصویب رسید. در مورد عجیب بودن روند قیمتگذاری کمیتۀ تبلیغات بگویید.
این مسئله صحیح است؛ ما یک شعار داریم که آن «شفافسازی» است و به شعارمان هم پایبندهستیم، الان اگر کسی خلاف آن را هم بگوید من خوشحال میشوم و مسیر را اصلاح میکنیم ؛تمام امور را از منظر مزایده و مناقصه انجام میدهیم، اما عملکرد ما اینگونه بود که رقم سال گذشته را مشاهده کردیم پس از آن ۳۰ درصد افزایش را نسبت به آن رقم اعمال کردیم.
* چگونه ۳۰ درصد را محاسبه کردید؟ اصلا این ۳۰ درصد از کجا آمد؟
ما گفتیم این رقم امسال به نسبت سال گذشته ۳۰ درصد افزایش پیدا میکند و شورا تصمیم گرفت. اینکه متر داشت نه. در یک جلسه گفتیم سال گذشته چقدر بوده امسال میخواهیم ۳۰ درصد افزایش پیدا کند. همین.
* یعنی براساس تورم در نظر گرفتید؟
نه بر اساس قابلیتهای نمایشگاه. نمایشگاهِ کتاب در بخش تبلیغات، قابلیتهایی دارد که به ذهنِ ما رسید با توجه به این قابلیتهای نمایشگاه اگر ۳۰ درصد اضافه کنیم، متقاضی خواهیم داشت.
* این موضوع، کارشناسی شده بود؟
به نسبتِ سال گذشته، اگر کسانی بپرسند بیشتر از این میتواند باشد، میگویم شاید. چون اولین تجربه مزایده بود، میشود اشکالاتی به این اولین تجربه وارد شود، اما در اصل آن نمیتوان اشکالی وارد کرد.
سال گذشته تجربهای وجود داشت. ما هم از ابتدا عنوان کردیم که میخواهیم شفاف عمل کنیم. پول را بگیریم و یکجا به حساب واریز کنیم. گفتند چقدر؟ گفتیم: میتواند این رقم تا ۳۰ درصد نسبت به پارسال افزایش پیدا کند. میترسیدیم بیشتر از این بگذاریم کسی نیاید. کمتر از این هم بگذاریم، چیز دیگری بگویند. از این رو افزایش ۳۰ درصدی را اعمال کردیم.
* میتوانستید بیشتر در نظر بگیرید. نهایتاً کسی نمیآمد رقم را پایین میآوردید.
شما این را در نظر بگیرید که زمان برای برپایی نمایشگاه نداشتیم. تصور کنید پول هم نداشتیم که نمایشگاه را اداره کنیم. وقتی یک ریال پول در حساب شما نیست، میخواهید نمایشگاه را هم برپا کنید، چه میکنید؟ ما مزایده را قانونی برگزار کردیم و ۳ میلیارد و ۷۰۰ میلیون تومان پول گرفتیم و بلافاصله پول به حساب موسسه واریز شد و نمایشگاه را بدون اینکه جایی مشکل پیدا کند، برگزار کردیم.
* شما وقتی موسسه را تحویل گرفتید، چقدر پول در حسابش بود؟
هر چیزی سرفصلی دارد. برای نمایشگاه بین المللی کتاب یک ریال در حساب نبود. تازه از سالِ گذشته ۳ میلیارد بدهکار بودیم.
* یعنی شما سرفصلِ نمایشگاه را بدهکار تحویل گرفتید؟
اصلاً نمایشگاه بدهکار بود. شاید در فصولِ دیگری پول بود، اما آنها برای سرفصلهای خودش باید خرج میشد. نمایشگاه سرفصلی دارد و ما حدود ۸۰۰ میلیون تومان از سال گذشته به مصلی بدهکار بودیم. بنابراین حقیقتاً میگویم برپایی چنین مزایدهای یک هنر بود. اینکه شما به یک تصمیم برسید و مزایده به صورت قانونی برگزار کنید، آدمها را دعوت کنید، پاکتها را باز کنید و پول را یکجا بگیرید و پول هم بلافاصله واریز شود، مهم است. سال گذشته بخشی از پولها را تا آخر نمایشگاه ندادند.
* چرا؟
چون کسی که برنده شده بود مدعی بود ضرر کرده است. میگفت من پولی ندارم بدهم بنابراین به جای پول جنس میدهم (ال ای دی به جای پول داد!) در واقع تبادل کردند، اما امسال ما مزایده گذاشتیم و به ذهنمان رسید ۳۰ درصد نسبت به پارسال افزایش قائل شویم. اگر نشد مزایده را تکرار میکردیم؛ اما باید زمان تا برپایی نمایشگاه را مدنظر قرار میدادیم چرا که زمان ما اندک بود. بنابراین ما در بخش تبلیغات ۳۰ درصد افزایش داشتیم.
*یعنی در سال آینده برای برگزاری نمایشگاه اگر زمان داشته باشید سقفِ بیشتری برای تبلیغات در نظر میگیرید؟
اصلاً شاید طور دیگری رفتار کنیم. با توجه به تجربه حاصله میدانیم که درآمدهای نمایشگاه بیشتر و بهتر از این میتواند باشد و باید روی آن فکر کنیم. ما باید کارشناسی کنیم و بررسی کنیم که برنده مزایده چقدر سود کرده و یا چقدر ضرر کرده است. او شاید به ما این مقدار را نگوید، ولی ما تا حدودی میتوانیم بفهمیم که کارِ ما چقدر درست و چقدر خطا بوده است. خودِ ایشان معتقد است که من رقم مورد نظر را حاصل نکردهام، اما معتقدیم که این رقم را کسب کرده، اما سودِ زیادی به دست نیاورده است، (سود کرده اما آن سودی که در ذهنِ خودش تداعی کرده نبود)، اینها حدسیات من است و واقعیت ندارد. بنابراین برای سال آینده چون ما زمان و فرصت داریم و الان دیگر متر و میزان به دستمان آمده بنابراین بهتر از این میتوانیم عمل کنیم.
* در بخش تبلیغات در مورد ۲ میلیارد اغذیهفروشیها صحبت کنیم. اینها بیشتر درآمد حاصل کرده بودند یا کمتر؟
فکر میکنم در این بخش بهتر از تبلیغات باید میبودیم. چون در این بخش دو مزایده برگزار کردیم، رقم پایه برای غذا را ۲ میلیارد قرار دادیم. تبلیغات را ۳ میلیارد و ۵۰۰ مطرح کردیم. بالاترین رقم ما که در تبلیغات در مزایده برنده شد سه میلیارد و ۷۵۰ بود که ۲۵۰ میلیون تومان بیشتر از رقم ما قیمت زد و برنده شد.
در مزایده بخش غذا یک بار تک مشارکت کننده به میدان آمد و با توجه به اینکه حضور یک نفر در مزایده باطل است، مزایده باطل شد. بار دوم تکرار کردیم. دوباره یک نفر متقاضی بود. آن یک نفر هم به ما مبلغ ۸۵۰ میلیون تومان قیمت داد؛ یعنی ۲۰۰ میلیون تومان پایینتر از سال گذشته. همان کسی که سال گذشته مجری این بخش بود یک میلیارد و ۱۱۵۰ میلیون تومان داده بود. جالب اینکه امسال ۲۰۰ میلیون پایینتر از سال گذشته به ما قیمت داد! گفتیم واگذار نمیکنیم.
گفتم اگر بگویید فی سبیل الله برگزار کنیم حاضریم این کار را بکنیم، اما به این قیمت کم فروشی نخواهیم کرد؛ این نشان میدهد که ما تبلیغات را درست قیمتگذاری کرده بودیم. یعنی اگر آن هم قیمت بزرگی میشد باز هم یک نفر میآمد و باز باید مزایده برگزار میکردیم، در حالی که روزهای آخر اسفند بود و زمان نداشتیم.
* این عدد با توجه به رقم پارسال بود؟
ما با توجه به هزینه پارسال رقم ۲ میلیارد را گذاشتیم و دوستان نظر داشتند که این را افزایش بدهیم و جا دارد و میطلبد، چرا که مردم نیاز دارند و غذا میخورند. تدبیری کردیم و بلافاصله ۴ یا ۵ برند معروف را دعوت کردیم و گفتیم شما بیایید. گفتم کفِ مبلغ ما ۲ میلیارد است. گفتند ۲ میلیارد قبول و پذیرفتند. آنها پس از نمایشگاه اعلام کردند صد درصد افزایش داشتهاند. ما نیز پول را گرفتیم و به حساب موسسه واریز کردیم و نمایشگاه را هم اداره کردیم؛ نه نسیه کار کردیم و نه قرض گرفتیم. الان حساب دستمان آمده که برای سال آینده نه رقمِ بیربطی بدهیم که کسی مشارکت نکند و نه رقمِ کم بگوییم.
* امسال با حضورِ شما رقمِ درآمدی نمایشگاه کتاب اعلام شد. ما هیچ سالی رقمِ درآمدی نمایشگاه کتاب را نداشتیم و اعلام نمیشد. دربارۀ این هم صحبت بکنید که این رقم چگونه به دست آمد؟
ما ۵ میلیارد و ۷۵۰ میلیون تومان که از بابِ تبلیغات و غذا به دست آوردیم، درآمد ما ۹ میلیارد و ۷۰ میلیون تومان شد.
* یعنی شما ۴ میلیارد و ۸۰۰ میلیون به مصلی دادید و ۵ میلیارد و اندی باقی میماند.
البته پول مصلی را هنوز ندادهایم و مصلی جزو جاهایی است که در آخر به او پول میدهیم.
* این رقم برای نمایشگاه بزرگِ تهران رقمِ مناسبی است؟
باور من این است اینکه ما الان ادعا کنیم که سال گذشته میشود کلِ نمایشگاه را با خودش و با تبلیغات برگزار کنیم، شاید شدنی باشد، اما ریسک است، ولی من بر این باورم که سال آینده میشود. مثلاً اگر امسال ما ۵۰ درصد درآمد داشتیم، سال آینده میشود ۷۰ درصد؛ در یک فرآیند دو سه ساله میشود به ۱۰۰ درصد رسید، چون الان تجربهای به وجود آمد و آرام آرام باید این تجربه را تقویت کرد. میشود با یک کارِ کارشناسی بین ۷۰ تا ۸۰ درصد هزینۀ نمایشگاه را از خودِ نمایشگاه به دست آورد.
* برسیم به بحث کتب خارجی نمایشگاه کتاب. یک نکته در مورد مابه التفاوت پرداختِ کتب خارجی هست که البته فکر کنم این زیرمجموعۀ پرداختی شما نباشد و ارشاد باید این پرداخت را داشته باشد. نظر شما در مورد بخش کتابهای خارجی چیست؟ حضور نمایندگان ناشران کافی است؟
بالاخره در نمایشگاههای دنیا ناشرین حضور دارند و جمعی در آنجا حضور پیدا میکنند و البته نمایندگی هم حاضر میشوند.
* در نمایشگاه ما اصلاً ناشر خارجی بود؟
بله ۹۰ تا حضور داشتند. در واقع در بخش عربی ۲۵ ناشر عرب مستقیماً حضور داشتند.
بعضی از ناشران کشورها دوست نداشتند برای ورود به ایران در پاسپورتشان مهر ایران درج شود
* لاتین؟
باید بگویم پاسداری از هویتِ کشور وظیفۀ ماست. این موضوع را نمیگویم برای درج در رسانه شما. بعضی از ناشران کشورها دوست نداشتند برای ورود به ایران در پاسپورتشان مهر ایران درج شود. یکی از مسئولین ترازِ اول نمایشگاههای جهان به من گفت: «من به شدت علاقمندم در تهران حاضر شوم، اما نگرانم بخواهم به آمریکا بروم با مشکل برخورد کنم»؛ این واقعیتی است که ما باید بپذیریم.
مثلاً خریدی که در ایران میخواهد انجام شود، با توجه به قیمت دلار، ایده آل این است که ناشران دیگر کشورها در ایران حضور داشته باشند و برای هر کشور این ایده آل است. اصلا نفس حضور خود ناشر برای هر کشوری مهم تلقی میشود، ولی ناشر وقتی میبیند هزینههای رفت و آمدش بالاست، کتابی که باید از او خریداری نمیشود و آن مشکلاتِ سیاسی هم برای او ایجاد میشود، ترجیح میدهد حاضر نشود و البته ایده آلِ ما هم این نیست و من هم نگرانم و دلم میخواهد که همه بتوانند شرکت کنند و ما نیز در سایر کشورها حاضر شویم.
ما مستقیم و غیرمستقیم ۸۰۰ انتشاراتی کتاب در مصلا داشتیم.* چند ناشر لاتین امسال در نمایشگاه تهران حضور داشتند؟
* معنایش این است که نمایندههایشان هم ممکن است حضور داشته باشند و خود ناشران نباشند.
درست است برخی ناشران خودشان حضور نداشتند.
*در بخش لاتین که حضور نداشتند.
باید بررسی کنم. در بخش عرب، اما ۲۵ ناشر شرکت کردند.
* چه تعداد ویزا دادید؟
آمار دقیق ندارم.
* صحبتی هم امسال قویاً در نمایشگاه شنیده میشد آن هم بحث هدفمندی یارانههای نشر بود. در بخش خارجی موضوع اجرا شد، ولی در بخش دانشگاهی ناشران و غرفهداران مقاومت کردند و اجازه ندادند اجرایی شود. سایر بخشها هم همین مقاومت را داشتند. تعریف شما از هدفمندی یارانههای نشر چیست؟
بالاخره وزارت ارشاد پولی را یارانه میدهد که کتاب بخرند و میخواهد این را هدفمند کند. بحث بر سر این بود که بعضی از یارانهها نقد میشود؛ این مسئله درست بو.د بله بنهایی نقد شده بود. در راستای تدبیر در این حوزه نرم افزاری طراحی کردند که این نرم افزار بتواند اطلاعاتی را ارائه کند مثل اینکه شما فقط قادر خواهید بود که کتاب خودتان را بفروشید. این به شما اجازه میدهد که هم میزانِ فروش را بدانید، هم ذائقۀ مردم را بدانید. همچنین اینکه چه کتابی را مردم بیشتر خریداری کردهاند، استخراج کنید. در این طرح هم ناشر نمیتواند قیمت را افزایش دهد و هم مسئله دیگری حادث نمیشود. چون شما قبلاً قیمت را در سیستم ثبت کردهاید. بنابراین کتاب دیگری را نمیتوانید بفروشید و هم از قاچاق کتاب جلوگیری میکنید.
یک نرم افزارِ بسیار بسیار خوبی طراحی شد که بنده کاملاً موافقم و میگویم اصلاً باید به این سمت برویم؛ البته من به لحاظ فردی با دادنِ یارانه برای خرید کتاب مخالفم. این نظر شخصی من است، اما چنانچه مدیریتی در این مورد تصمیم بگیرند، حتماً آن را انجام میدهم. من میگویم هر وزارتخانه پولِ خاصِ خودش را دارد، پس باید مشارکت کند، آیا چون کتاب در ارشاد است پس وزارت ارشاد باید پولِ کتاب را بدهد تا کتاب را بخرند؟ وزارت ارشاد باید خودش پول بدهد و کتاب را بخرد، وزارت علوم خودش سرفصل جداگانه دارد باید مشارکت کند، زیرا ما باید به طلاب و مردم کمک کنیم، ما برای نهادهای تحت حمایت دولت فکر نکردهایم.
* پس شما با پرداخت سه میلیارد یارانه بخش کتب خارجی مخالفید؟
خیر؛ قرار بود کلِ نمایشگاه را بعد از سه بخش اصلی بخش داخلی و بخش عمومی و دانشگاهی زیر باراین سیستم ببریم، بانک اعلام کرد که من با وایرلس میتوانم این کار را انجام بدهم و این مسیر جوابگوست، ما بحث کارشناسی را انجام دادیم و در نهایت بانک و مجموعه کارشناسان گفتند که انجام و اجرای کل نمایشگاه امسال ریسک محسوب میشود، از این رو بخش دانشگاهی و بخش بین الملل را هدفگذاری کردیم که اجرا را از آنها آغاز کنیم.
در اجرای این طرح یک اشکال به ما برمیگشت و یک بخش هم به ناشرین دانشگاهی که موافقت نکردند، اشکال ما این بود که برای اجرا و کار نرمافزار به افراد آموزشهای لازم را نداده بودیم و خواهان اجرای آن هم بودیم، سیستم هم دیتاها و آپشنهای مورد نیاز را نداشت.
* یعنی در نمایشگاه استانی شما باید این را امتحان میکردید؟
قرار شد ما امتحان کنیم اما بانک همکاری نکرد و نشد؛ در نمایشگاه کرمان قرار بود چنین طرحی را تست کنیم اما بازهم نشد، این از اشکالاتی است که به ما برمیگردد؛ از سوی دیگر بخش دانشگاهی کمی مقاومت کرد، مقاومتش از نظر ما دو مساله بود یکی اینکه چرا دیگران زیر بار اجرای این طرح نرفتند و ما باید آغازگر باشیم ؟ تصور آنها این بود که ما برای بخش خصوصی تفاوتی قائل شدیم در صورتی که اصلا اینگونه نبود زیرا زیرساختها اجازه به ما نمیداد که آن بخشها را نیز مشمول کنیم.
بخش دانشگاهی مدعی بود گفتند چون ما آموزش ندیدهایم و به ما آموزش نداهادید، ما نمیتوانیماین طرح را اجرا کنیم؛اما متعقدم اگر دوستان ناشر همکاری میکردند میشد از روزِ سوم نمایشگاه به بعد این کار انجامشود، چطور بخش بین المللِ ما این کار را انجام دادند و شد؟ چقدر هم راضی بودند!
بنابراین ما به عنوان موسسۀ برگزارکنندۀ نمایشگاههای کتاب، از اولین نمایشگاه کتابِ استانی حتما این سیستم را اجرا میکنیم؛ این نکته را هم میگوییم که هر بانک عاملی که میخواهد بانکِ عاملِ ما باشد از این پس شرطِ ما حتماً همین خواهد بود که همراستا با اجرای هدفمندی بانک عامل را انتخاب کنیم. یکی از شرایط این بوده که بانک عامل حتماً کمک بکند که سیستمِ pc-pos انجام بگیرد.
* اولین نمایشگاهِ استانی چه زمانی است؟
هنوز زمان برگزاری نخستین نمایشگاه استانی سال ۹۸ مشخص نیست، چون الان داریم برای برپایی نمایشگاه بین المللی بازنگری میکنیم و جلساتی را بدین واسطه برگزار کردهایم.
* شما موافق تخصیصِ یارانه به طلاب و دانشجویان هستید؟
من به شدت با این بخش موافقم و میگویم باید آن را افزایش دهیم؛ توانِ وزارت ارشاد واقعا امسال این بود و حتی ۵۰ درصد هم افزایش داد، مبلغِ کمی است ولی بضاعت ارشاد این بود و خیلی سخاوتمندانه عمل کرد، نمیخواهم مِنتی بگذارم ولی چون شرایط مالی وزارتخانه را میدانم برای این است که میگویم واقعاً وزارتخان سخاوتمندانه رفتار کرد.
بله، رقم ۱۵۰هزار تومان برای خرید کتاب مبلغی نیست، ولی توان همین اندازه بود، اگر به من بگویند این رقم۱۰۰ درصد افزایش پیدا کند؟ میگویم بله، مستحق است، باورم بر این است نباید بخش دولتی و موسساتِ دولتی را کمک کنیم و این رقم را برای دانشجوها و طلاب باید صرف کرد، برای دانشجوهای تحت پوششِ کمیته امداد، برای دانشجویانِ تحت پوششِ سازمان بهزیستی، باید هدفمند تخصیص یابد.
وقتی پول هست باید همه مشمول شوند ولی وقتی نیست دستگاههای دولتی خودشان باید خرید کنند تا ما برویم سراغِ هدفمند کردن یارانهها و به آدمهای مستحق و مستمند کمک کنیم.
* از بازنگری آئین نامۀ نمایشگاه صحبت کردید، این بازنگری در چه مقطعی از آئین نامه قرار است انجام شود؟
شروع به بازنگری آئین نامه نمایشگاه کتاب کردهایم، درحقیقت تمام بخشهای آن نیاز به بازنگری دارد، به دلیل اینکه آئین نامه نسبت به سالهای گذشته نوشته شده بود.
* آخرین بازنگری چه سالی بوده است؟
به دستور آقای جنتی به نظرم همان سال اول حضورشان در ارشاد بازنگری شد؛ ولی الان شرایط خیلی تغییر کرده است، یک زمانی مجری یا موسسه بود یا خانۀ کتاب یا جای دیگری بود که انجام میدادند الان ارشاد، موسسه و صنف نمایشگاه را برگزار میکنند؛ شما زیرساختها و ساختار را دارید تغییر میدهید، ساختار خیلی بزرگ شده و نمایشگاه خیلی چاق شده است، الان معتقدم هم در ساختار، هم در مدلِ واسپاری، هم در آئین نامۀ تخلفات به شدت نیاز به بازنگری دارد و باید بازنگری کنیم. حتی مثلا در ارتباط با متراژ، اینکه چه کسانی باید در نمایشگاه حضور پیدا بکنند، بحث است.
* امسال متراژ غرفهها از طریق سیستم موسسه به ناشران اعلام شد.
بحث متراژ، واگذاری کلاً در اختیار صنف بود و ما هیچ دخالتی نکردیم.
* پس این نرم افزاری که میگفتند به همه غرفه ۹ متری داده چیست؟
ما در بحث واگذاری غرفه ها و متراژها دخالتی نکردیم و به عهدۀ صنف گذاشتیم، بعضی جاها وقتی کسی مراجعه کرده مثلاً گفته من ۵ تا کتاب دارم و کتابهایم خوب است ما مکاتبه کردیم تا این ناشر هم بتوانم در نمایشگاه شرکت کند؛ ولی گاهی ناشر ۴۰ کتاب طبق قانون دارد اما چه کتابهایی! به نظرم این نیاز به بازنگری دارد.
آیا ناشری که ۵ تا کتاب چاپ میکند، ۵ اثرِ خوب تولید کرده یا فقط ۵ کتاب منتشر کرده؛ آیا هزینه ها باید همین مبلغ باشد؟ هزینهها باید افزایش پیدا کند؟ برای روشن شدن این موارد، به تازگی و پس از نمایشگاه به همۀ کسانی که در نمایشگاه مشارکت دارند اعم از تشکلهای نشر نامه ارسال کردیم و مکاتباتی داشتیم؛ از سوی دیگر آئیننامه را پیوست کردیم و خواهش کردیم از «ب» بسمالله تا نون پایان هرنکتهای که به ذهنتان میرسد ارائه کنید، با توجه به اصلاح آئین نامه بنابراین باید مکتوب نظرات ارسال شود.
* بعد از نمایشگاه کتاب ارسال شده؟
بله.
* موافقِ حضور ۹۰۰ ناشر در بخش عمومی هستید؟ در شبستان نیاز است این میزان ناشر عمومی باشند؟ممکن است آمار ۹۰۰ ناشر برای ارائه آمار زیاد لذت بخش و خوش آیند باشد اما واقعا این حضور کیفی است؟
نه ، واقعاً حضور کیفی نیست و شما دیده باشید من هیچ وقت نمیگویم بهتر از سال گذشته بودیم.امسال فعالیتهای فرهنگیِ ما کمتر از سال گذشته بود، اما به قاطعانه میگویم تلاش کردیم به اهدافمان نزدیکتر شویم و کمترین مشکلات را داشته باشیم.
امسال برنامههای فرهنگی ما نسبت به سال گذشته پربارتر بود، چون حجم آن زیادتر شد، سال گذشته اگر ۱۰ برنامه برگزار شود و کیفی باشد بهتر از این است که ۳۰۰ برنامه بدون کیفیت را شاهد باشیم.
* حضورِ ناشران چطور؟
ناشر هم همینطور، الان معتقدم نمایشگاهِ کتاب خیلی حجیم شده، اصلاً نمیفهمم چرا باید سازمانها و نهادها در نمایشگاه کتاب غرفه داشته باشند؛ چون اولویت اول ما در غرفه بندی نیستند بدترین جا را به آنها میدهیم چرا که مراجعاتی هم ندارند؛ اما میتوانیم تدبیری کنیم و به مناسبت هفتۀ کتاب غرفههایی را برای نهادها و سازمانها تخصیص دهیم.
نمایشگاه خیلی بزرگ شده است، ۱۳۰ هزار متر! به هر جایی میگوییم ما ۱۳۰ هزار مترمربع فضا لازم داریم میگویند چقدر زیاد!! راست هم میگویند، ما دنبال این هستیم ناشرینی به نمایشگاه کتاب بیایند که واقعا ناشر باشند، و چون این مسئله و تشخیص ناشر بودن یا نبودن به تنهایی از ما ساخته نیست به همه اطلاع داددیم که در حال بازنگری هستم، از نظر من در این حوزه صنف صاحب صلاحیتتر است که بگوید چه کسی کتابساز است و چه کسی کتابساز نیست؟ چه کسی ناشر خوب است و چه کسی ناشر نیست؟
* زمانِ برگزاری نمایشگاهِ کتاب سال آینده مشخص شده است؟
نه هنوز مشخص نشده است، تلاشمان بر این است به محض اینکه حکم رئیس نمایشگاه و سایر احکام منتشر شود و شورای سیاستگذاری مشخص شود این مسئله نخستین دستور خواهد بود که مورد بحث و بررسی قرار میگیرد.
* پیشنهادِ شما برای چه زمانی است؟
سه تا زمان برای برگزاری نمایشگاه کتاب به ذهن میرسد؛ البته چارهای جز این سه زمان نداریم، اجازه دهید در شورای سیاستگذاری این مسئله مطرح شود بعد زمان اعلام شود.
سه زمان داریم، یکی قبل از ماه مبارک رمضان که همزمان با آخر فروردین میشود، همان زمانی است که مردم تعطیلات عید را گذراندهاند و تفریحاتشان را پشت سر گذاشتهاند و پول ندارند که کتاب بخرند، زمان دوم بعد از ماه رمضان که شما آمادهسازی نمایشگاه را باید در ماه رمضان انجام بدهید؛ از سویی عوامل اجرایی روزه هستندو باید فکری برای این مسئله کرد، بعد از آن هم به امتحانات دانشجویان و دانش آموزان نزدیک میشویم، تنها گزینه باقیمانده مهر و آبان است که البته جزء تاریخ بینالمللی نمایشگاه محسوب نمیشود.
به نظر میرسدطی هفته آتی حکم رئیس نمایشگاه اعلام شود و در ادامه شوراها تشکیل میشوند
* شما موافق آبان ماه هستید؟
نه من نگفتم [میخندد] من سه تا زمان را تحلیل کردم، گفتم اگر آبان باشد نه تعطیلاتِ این طرف را دارد و نه گرمای ماه رمضان را دارد، منتها نظام دنیا ما را به این تاریخ میشناسد.
* میشود برگزار هم نکرد.
نه (میخندد) نمایشگاه کتاب را برگزار میکنیم.
من به شدت به تصمیمِ جمعی معتقدم و باور دارم اما نه اینکه نظرم را نگویم من نظرم را صریح میگویم، اما اگر جمع به این نظر برسند که این کار را انجام بدهند از نظرِ خودم صرفنظر میکنم و تابع نظرِ جمع هستم، این عاقلانهترین کاری است که آدم میتواند انجام بدهد.
* حضورِ ما چند سالی است که در نمایشگاه فرانکفورت فرمالیته است با اینکه نمایشگاه خوب و مجهزی است به نظر شکلی برای ما این حضور خیلی مهم است که با چه تیمی، چند نفر، با چه هیاتی برویم، ولی از آن طرف خروجی باید مهم باشد، ارزیابی شما از حضورِ ایران در نمایشگاه فرانکفورت چیست؟ دستاورد مهمی نداشتیم جز بخش خصوصی.
اجازه دهید با آن بخش که شما فرمودید حضور ما دستاوردی نداشت مخالفت کنم، بگویم حتماً دستاورد داشته، حضور جمهوری اسلامی در هر نشست و نمایشگاهِ خارجی حتماً تاثیر داشته است.
* در بخش خصوصی دستاورد داشتهایم.
بالاخره حضور ایران مهم است، ما امسال برای بخش نمایشگاههای خارجی جلسه ای را با تمام آژانسهای ادبی،متولیان امر، ناشران و.. برگزار کردیم، تمام کسانی که در بخش بین المللِ کتابِ ایران نقش دارند را دعوت کردیم تا نظرات همه را بشنویم.
قبلاً هم از آنها خواهش کردیم نظر بدهند، امروز خوشبختانه تمام آنها در جلسه حضور داشتند، در این نشست دربارۀ چگونگیِ حضور ایران در نمایشگاه خارجی۴ سوال مطرح میکنیم: ۱. در چه نمایشگاهی اولویتِ حضور داریم؟ ۲. با چه سیاست و هدفی شرکت کنیم؟ ۳. کسانی که شرکت میکنند در چه نقشی میتوانند به ما کمک کنند؟ ۴. ایران چه برنامههای جمعیای میتواند در آنجا داشته باشد؟ در حال جمعبندی نظرات هستیم، این جمع بندی مانیفست برای امسال و سال ِآینده ما میشود.
* نظراتشان را تا چه زمانی ارسال میکنند؟
قبل از عید ما مکاتبه کردیم، بعضیها ارسال کرده و باقی در حال ارسال هستند، جمع شده و یک کتابچه شد، سه روز پیش هم همه را دعوت کردیم تا کلیات را مطرح کنیم، این جلسه از معدود نشستهایی بود که غایب نداشتیم و همه بودند.
* موافقِ غرفۀ ملی هستید؟
حتماً، حتماً ما باید بتوانیم غرفۀ ملی داشته باشیم.
* دربارۀ خروجی جلسهای که به آن اشاره کردید چه نمایشگاهی از نظر نخبگان این بخش مهم بود؟
کلیات را مطرح کردیم، در جلسۀ بعدی که احتمالا هفتۀ آینده باشد انشاءالله نام کشورها و بعد برنامهها را اعلام میکنیم.
* برنامه برای فرانکفورت چیست؟
الان برای فرانکفورت فراخوان دادهایم، ثبتنامها در حال انجام است، درخواست جا کرهادیم و اعلام کرهادیم در این نمایشگاه شرکت میکنیم، اتفاقاً اولین جایی که جزء برنامههای ما برای حضور است نمایشگاه کتاب فرانکفورت است.
* چرا اینقدر برای شما مهم است؟
چون نمایشگاهِ فرانکفورت نمایشگاهی بزرگ و مهم است، اما اینکه بگویم این مهم است آن مهم نیست نه اینگونه نیست، هر نمایشگاهی سر جای خودش مهم است. چون من به لحاظ فردی باورم بر این است که حوزۀ تمدنی و حوزۀ سرزمینی و حوزههای کشورهای جهان اسلام و پیرامونی ما باید جزء اولویتهای اولِ ما باشند اما یک زمانی همه به یک جمعبندیِ دیگری میرسد که قطعا نظر جمع مهم است. البته نظر دکتر صالحی وزیر ارشاد این است نظر ایشان لحاظ شود، چون رهبر انقلاب هنگام بازدید از نمایشگاه کتاب فرمودند ما به بخش خارجی باید توجه داشته باشیم، ایشان فرمودند در گامِ دوم انقلاب نمایشگاه داخلی و خارجی باید مورد توجه باشد.
توجه به بحث محور مقاومت هم از مسایل مهمی است که قطعا مدنظر ماست و به آن میپردازیم.
* ایران تقاضای چند متر غرفه داده است؟
غرفۀ ما از سال گذشته ۴۰ متر کمتر خواهد بود.
* هیات چند نفر؟
هنوز تعداد نفرات مشخص نیست.
* با توجه به مضیقههای اقتصادی که داریم فکر میکنید چند نفر به فرانکفورت اعزام کنید؟
من صادقانه میگویم ما در کل رفت و آمدمان صرفه جویی کردیم؛ حتی اگر پول هم داشته باشیم من با ولخرجی مخالفم. سال گذشته در نمایشگاه پاریس به میزانی قابل توجه هزینه کردیم اما امسال ۱۷ هزار یورو هزینه کردیم، همان کاربرد را هم داشتیم!
من به عنوان مدیر در این نمایشگاه شرکت کردم، کل هزینههایی که بنده در این سفر داشتم ۱۰یورو بود.در سفر به عمان یک ریال هم هزینه نکردم، در حالی که هر فردی میتواند ۵۰ یورو هزینه کند، پول داخل جیب شماست و میتوانید هزینه کنید من یک ریال هم هزینه نکردم، چون به دعوت دولت عمان رفتم و آمدم( آقای نوعی هم همراه من بود)، فرانسه با آقای شاکری رفتم ۳ هزار یورو به من دادند، من فقط ۱۰ یورو هزینه کردم و باقی را تحویل دادم و رسید گرفتم، ایتالیا رفتم ۴ هزار یورو گرفتم، عین همان ۴ هزار یورو را تحویل دادم، کلِ هزینههایی که من ۱۸۰ یورو شد.
* پس شما استفادۀ مدیریتی نکردید؟
باورم این است که این پول بیت المال است همانطور که با پولِ شخصی خودم رفتار میکنم، با پولِ بیت المال هم یاد رفتار کنم.
* شما جایی فعالیت میکنید و مستقر شدهاید که قبلاً در آن شائبه زیاد بود و این حوزه چالش برانگیز است، شما در بدو ورودتان ۴ سفر خارجی داشتید آن هم به کشورهای اروپایی و دو بار هم به ایتالیا، اینها همه شائبه برانگیز است.
نه یکبار ایتالیا رفتم، یکبار فرانسه رفتم و یکبار هم عمان رفتم مجموعا سه سفر داشتم.
چرا شخصا به سفرهای خارجی میروید؟
* حضور شخص شما در تمام سفرها این شائبه برانگیز است که چرا رئیس موسسه اینقدر تاکید دارد خودش در همۀ نمایشگاهها باشد؟
نمِخواستم هیچ کدام از اینها را بروم، دلیل اینکه رفتم ایتالیا این بود که ما میخواهیم مهمانِ ویژه در این نمایشگاه شویم، دکتر جوادی به من گفت چون سال آینده ما باید به این نمایشگاه برویم بنده را مامور کردند تا موارد را ارزیابی کنم.این ماموریت را به هرکسی واگذار میکردم ناقص تحلیل میکرد در حالی که من باید پاسخگو باشم.
راجع به پاریس و مسقط هم بگویم که به این دو شهر رفتم تا افراد را برای حضور در نمایشگاه خودمان دعوت کنیم. پاریس که رفتم فقط یک نصف روز وقت داشتم به شهر بروم، که آن نصف روز هم جلیقه زردها ریختند به خیابانها و...اما حضور اینگونه من بد است در خبرتان بنویسید،کل هزینه ها را هم عرض کردم.
*ما امسال در نمایشگاه کتاب رئیس نمایشگاه کتاب خارجی داشتیم؟
رئیس نمایشگاه کتاب قطر و بغداد به تهران آمده بودند.
* هزینۀ حضور رئیس نمایشگاه بغداد را ما متقبل شدیم؟
بله.
* این چه تدبیری است که ما باید هزینۀ رئیس نمایشگاه را بدهیم؟
این مسئله دو سویه است ما هم که به این کشورها میرویم همین اتفاق میافتد.
* قبل از حضور شما در موسسه سفرها بین افراد در موسسه تقسیم میشد، الان بعد از شما به چه شکلی است؟
آدم تا در خود مجموعه قرار نگیرد نمیتواند تصمیم بگیرد، من اگر میخواستم تصمیم بگیرم که تا الان تصمیم گرفته بودم ، اما شورا گذاشتیم تا به این جمعبندی برسیم، اگر قرار است ما برویم افغانستان چه کسانی باید بروند افغانستان؟ بنابراین ما از دیگران کمک میگیریم تا در این موضوعات به ما کمک کنند،اگر میتوانند در تبلیغات به ما کمک کنند، ناشر هستند میتوانند کتاب ببرند و گفتگو بکنند؛ برای همین جلساتی را برگزار کردهایم.
برای نمایشگاههای خارجی باید از افراد با تجربه استفاده کنید،آدمهایی باید باشند که ادبیات و فرهنگ کشور را بشناسند، زبان کشور را بدانند آدمِ بیراه را نباید بفرستیم. برای هر کارمندی در هر سازمانی یک وظیفهای تعریف کردند، وظیفۀ وزیر خارجه این است که باید در سفر باشد و هر کسی وظیفهای دارد، بخش استانی یا بخش بی نالملل یا بخش اقتصادی ما آدمهایی را به کار گرفته است، آنهایی که استانی هستند باید بروند کارِ استانی انجام بدهند، من نمیتوانم بگویم روابط عمومی برود و جای استانی کار انجام دهید، امور بین الملل باید کارِ بین الملل را انجام بدهد، من نمیتوانم بگویم امور بین الملل برود کارِ امور مالی را انجام بدهد.
* منظورم وجود نخبهها بود
برای همین بهره از نخبهها بود که جلسات متعدد برگزار شد، تا از این ظرفیت استفاده کنیم.
* موسسه نیروهای اضافی زیادی دارد، اما شنیده میشود باب ورودِ بعضی از نیروها به موسسه باز میشود و همچنان در حالِ جذب نیرو هستید، شما این را تایید میکنید؟
ببینید اینکه نیروها زیاد هستند یا کم هستند، من هنوز به ارزیابی نرسیدهام، ما بنا نداریم هیچ نیرویی را وارد مجموعه کنیم، دو تا سازمان به دستور دولت منحل شده است، به دستور شورای معاونین وزارتخانه تصمیم گرفتند این آدمها جذب بشوند و به همه جا هم از این نیروها دادهاند.
* به عنوان مشاور جذب میشوند؟
ما مشاور نگرفتیم.
* شما از بدو ورودتان مشاور جذب نکردهاید؟
من مشاور ندارم. در قسمتهای اداری دیگر جذب شدهاند یا موسسه خانه کتاب رفتند، معاون مطبوعاتی رفتند، معاونت سینمایی رفتندو...
* شما ورودیِ افراد نداشتید؟
سه نفر داشتیم. البته بازنشسته داریم، همان تعداد که آمدند به همان اندازه بازنشسته داریم و امسال هم ۲۵ نفر بازنشسته داریم ولی ما بنا نداریم آدم جذب کنیم چون میخواهیم سیستم را چابکتر کنیم. اما من آدم بیکار نمیکنم، من نه میخواهم نیرو بیاورم و نه نیرو کم کنم.
اما مگر ببینم مثلاً ۴ نفر در حوزۀ اداری ـ مالی رفتهاند و در این صورت اداری ـ مالی خالی میشود و باید نیرو بیاورم.
هزینههای نمایشگاه کتاب تا دو هفته آینده رسانهای میشود
تلاشمان این است که تا ۱۰، ۱۵ روز دیگر بتوانیم به جمعبندی برسیم، دوست دارم زودتر انجام شود، کمیتههادر حال ارسال هزینهها هستند، بعد ناظرین ما باید تایید کنند و گاهی اختلافاتی بین ناظرین به وجود میآید و این رفت و برگشتها لازم است؛ تلاش میکنیم تا دو هفته دیگر هزینهها را اعلام کنیم.
* آقای آشنا عنوان شده که پایه حقوق شما ۸ میلیون و ۹۰۰ هزار تومان است و ۱۵ میلیون دریافتی شماست و همپای یک نماینده مجلس دریافتی دارید. این رقم را میپذیرید؟
قطعاً میپذیرم. من هر چقدر که هیات امناء تصویب کرده آن را دریافت میکنم، از آنچه قانون و هیات امناء تصویب کرده، یک ریال بیشتر دریافت نمیکنم.
* به عنوان سوال پایانی، از حضورتان در موسسه راضی هستید و با موسسه ادامه کار میدهید؟
من تاکنون برای هر جایی کار کردم برای آنجا داوطلب نبودم، اگر فردا صبح به من بگویند اینجا نباش من یک کلام سوال نمیکنم چرا نباید باشم؛ به کشورم افتخار میکنم و اگر فردا بگویند دربان باشم به دربانی هم افتخار میکنم، تا حالا هر کجا کار کردم داوطلب نبودم و برای ماندن هم هیچ تلاشی نخواهم کرد و فردا اگر گفتند اینجا نباشم نمی مانم و میروم.